جدول جو
جدول جو

معنی یاواش - جستجوی لغت در جدول جو

یاواش
ترکی جغتایی آهسته آشوک (گویش مازندارنی) نوک پا (گویش گیلکی) آسه چو (گویش نایینی) پتکی (گویش افغانی) آسه (گویش تهرانی) آهسته. یا یواش یواش. آهسته آهسته: یواش یواش آمد، بتدریج کم کم: پیره زن به چرب زبانی و حقه بازی خودش را توی دل دخترجاکرد قاتی کنیزها بود تا یواش یواش رازدار دختر شد
فرهنگ لغت هوشیار
یاواش
آهسته، آهسته تر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یواش
تصویر یواش
آهسته، آرام
فرهنگ فارسی عمید
پسر چهارمین یافث و پدر یونانیان، (سفر پیدایش 10:4 و اول تواریخ ایام 1:5 و 7)، لفظ یاوان در اشعیا (66:19) وارد و ترشیش و فول و لود و توبال و جزایر بعیده نیز با وی مذکورند و در حزقیال (27:13) نیز وارد و توبال و ماشک با آن مذکور است و میگوید که ایشان بودند که تجارت انسان یعنی برده فروشی را بر پا کردند و در زکریا (9:14) نیز مذکور است و قصد از مملکت سوریه و یونان میباشد اما در دانیال (8:21 و 10:20 و 11:2) یاوان به یونان ترجمه شده است و قصد از مملکت مکادونیه است، خلاصه از تمام آیات مسطوره معلوم میشود که یاوان لفظی میباشد که مقصود ازیونان و یونانیان است، (ملاحظه در هلاس)، موضعی که امکان دارد در یمن بوده و اهل صور به آنجا تجارت داشته اند، (سفر خروج 27:19)، (قاموس کتاب مقدس)، صاحب صبح الاعشی ذیل انساب عجم آرد: ’اشبان’ به عقیده اسرائیلیان از نسل یاوان اند و او یونان بن یافث است، (ص 370)، و در صفحۀ 371 ذیل نسب یونان آرد: آنان از نسل یونان اند و وی یاوان بن یافث بن نوح است
لغت نامه دهخدا
در این شعر ناصرخسرو ظاهراً لغتی در یاور است:
خردمند با اهل دنیا به رغبت
نه صحبت نه کار و نه یاوار دارد،
ناصرخسرو،
و رجوع به آوار شود
لغت نامه دهخدا
یاوه، این کلمه به همین صورت در شعر ذیل از ناصرخسرو آمده است:
او را مجوی و علم طلب زیرا
بس کس که او فریفتۀ یاوا شد،
ناصرخسرو،
و مرحوم دهخدا آن را ’بآوا’ تصحیح کرده اند
لغت نامه دهخدا
تصویری از یواش
تصویر یواش
آهسته، هموار، نرم، خفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاواشکی
تصویر یاواشکی
بطور آهستگی وملایمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یواش
تصویر یواش
((یَ))
آهسته، آرام، به نرمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یواش
تصویر یواش
آهسته
فرهنگ واژه فارسی سره
آرام آرام، کلمه ی خطاب است، یعنی: بیا بیا
فرهنگ گویش مازندرانی