جدول جو
جدول جو

معنی یامفت - جستجوی لغت در جدول جو

یامفت
(مُ)
مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت، اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر
لغت نامه دهخدا
یامفت
مفت، رایگان و باد آورده
تصویری از یامفت
تصویر یامفت
فرهنگ لغت هوشیار
یامفت
((مُ))
مفت، رایگان
تصویری از یامفت
تصویر یامفت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یافت
تصویر یافت
یافتن، پیدا کردن، دریافتن، حس کردن
یافت شدن: پیدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
یامفت. رایگان.
- پول یا مواجب یامفتی، پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری: صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دهستانهای بخش هوراند شهرستان اهر است که از 39 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 4872 تن و مرکز آن ده گنجوبه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)، حمداﷲ مستوفی، (در ذکر آذربایجان) آرد: یافت ولایتی است و قرب بیست پاره دیه است در میان بیشه و هوایش به گرمی مایل است حاصلش غله و اندکی میوه حقوق دیوانیش مبلغ چهار هزار دینار مقرر است، (نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 84)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ دَ)
یافتن، (از ناظم الاطباء)، پیداشدگی، حصول و انکشاف، (ناظم الاطباء)، پیدا کردن، تحصیل کردن، به دست آوردن، دریافت، درک: سبب یافتن طلب بود و سبب طلبیدن یافت، (کشف المحجوب)،
همه خربندگان خر شده گم
یافت خر خواهند و من گم خر،
سوزنی،
و شکر یافت لذت علم به مقدار امکان و استطاعت میگزاردند، (تاریخ بیهق)،
آرزو چون نشاند شاخ طمع
طلبش بیخ و یافت برگ و بر است،
خاقانی،
طمع آسان ولی طلب صعب است
صعبی یافت از طلب بتراست،
خاقانی،
عزم جفت طلب است و طلب آبستن یافت
یافت را در طلب امکان به خراسان یابم،
خاقانی،
تا از طلب به یافت رسی سالهاست راه
بس کن حدیث یافت طلب را بجان طلب،
خاقانی،
و بعد از نیل مطلوب و یافت مقصود، (تاج المأثر)،
- بازیافت، دوباره به دست آوردن، حصول،
- دریافت، وصول، تحصیل، به دست آوردن،
، مخفف یافته (صفت مفعولی از یافتن) : گفت ای رابعه این به چه یافتی گفت به آنکه همه یافت ها گم کردم در او، (تذکرهالاولیاء عطار)،
- نایافت، یافت نشدنی، نایاب و میسر ناگشته، (ناظم الاطباء)، نایاب: چون آوازۀ یاغی نبود و تغار نایافت شهزاده انبارچی و لشکرهای عراق و آذربایجان را اجازت انصراف فرمود، (تاریخ غازانی ص 36)، چون آبادانی و الوس و ولایت دور بود و شراب نایافت فرمان نفاذ یافت که امرا به آب یارشمیشی کنند، (تاریخ غازانی ص 53)، و رجوع به نایافت شود،
- نایافت، نایابی:
کسی کو بمیرد ز نایافت نان
ز برنا و از پیرمرد و زنان،
فردوسی،
و بسبب نایافت غذا عظیم در زحمت بودند، (تاریخ غازانی ص 34)،
- یافت شدن، حاصل و میسر شدن، (آنندراج)، به دست آمدن: خرواری گندم که در سال گذشته سی دینار یافت نمی شد به شش دینار در وجه خزانه بر مردم طرح می کردند، (تاریخ وصاف از آنندراج)،
، دانستن، شناختن، ادراک
لغت نامه دهخدا
تصویری از غامفت
تصویر غامفت
غانفت کانفت بنگرید به کانفت
فرهنگ لغت هوشیار
شیرینیی مانند آب نبات که معمو چهار گوش یا قرص مانند یا کروی شکل سازند و در کاغذ پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یا مفت
تصویر یا مفت
مفت رایگان: پول یا مفت بکسی نمیدهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافت
تصویر یافت
پیدا کردن، بدست آوردن تحصیل کردن، دانستن شناختن
فرهنگ لغت هوشیار