جدول جو
جدول جو

معنی یافت - جستجوی لغت در جدول جو

یافت
یافتن، پیدا کردن، دریافتن، حس کردن
یافت شدن: پیدا شدن
تصویری از یافت
تصویر یافت
فرهنگ فارسی عمید
یافت
پیدا کردن، بدست آوردن تحصیل کردن، دانستن شناختن
تصویری از یافت
تصویر یافت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یافته
تصویر یافته
مکشوف، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
کشف کردن، منال، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، به دست آوردن
حاصل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یافته
تصویر یافته
حاصل شده و میسر، پیدا شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
پیدا کردن، بدست آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یافته
تصویر یافته
((تِ))
پیدا کرده، شناخته، به دست آورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
((تَ))
پیدا کردن، حاصل کردن، به دست آوردن، شناختن، دیدن، حس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یافته
تصویر یافته
دستاورد مثلاً یافته های پزشکی، قبض رسید، پیداشده، به دست آمده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یافتن
تصویر یافتن
Find, Locate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
находить , найти
دیکشنری فارسی به روسی
знаходити , знайти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ढूंढना , ढूंढ़ना
دیکشنری فارسی به هندی
খুঁজে পাওয়া , খুঁজে পাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
למצוא , לאתר
دیکشنری فارسی به عبری
หาพบ , ค้นหา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ضیافت
تصویر ضیافت
(پسرانه)
مهمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضیافت
تصویر ضیافت
سور، بزم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیافت
تصویر زیافت
ناسرگی و ناسره شدن
فرهنگ لغت هوشیار