جدول جو
جدول جو

معنی یارگی - جستجوی لغت در جدول جو

یارگی
یارایی، توانایی، مجال و فرصت
تصویری از یارگی
تصویر یارگی
فرهنگ فارسی عمید
یارگی
توانائی و قدرت و قوت، جرات و جسارت
تصویری از یارگی
تصویر یارگی
فرهنگ لغت هوشیار
یارگی
((رَ))
یارایی، توانایی، مجال، فرصت
تصویری از یارگی
تصویر یارگی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یارگل
تصویر یارگل
(دخترانه)
یاری که چون گل زیباست
فرهنگ نامهای ایرانی
دریدگی کهنگی انخراق، جزئیت جز بودن، قحبگی. گودالی که در آن آبهای ناپاک گرد آید از آب حمام مطبخ سرای غسلخانه و جز آن گنداب مرداب منجلاب، خندق گونه ای که برگرد شهر برای گرد آمدن آبهای آلوده می ساختند، مزبله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگی
تصویر بارگی
اسب فرس باره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگی
تصویر بارگی
باره، اسب، اسب باری، اسب تنومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاوگی
تصویر یاوگی
یاوه بودن، بیهوده بودن، بیهودگی، لشکر یله و سرخود، کسی که بیهوده می گردد و خودسرانه کاری می کند، یله، سرخود، سرگشته، حیران، حالت لشکر بدون نظم و ترتیب را به خود گرفتن، برای مثال داد نقیب صبا عرض سپاه بهار / کز دو گروهی بدید یاوگیان خزان (خاقانی - ۳۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاوگی
تصویر یاوگی
هرزه گویی، بی ماحصلی، بیهودگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگی
تصویر بارگی
((رَ))
اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارگی
تصویر پارگی
((رِ))
دریدگی، کهنگی، جزئیت، قحبگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاوگی
تصویر یاوگی
((وَ))
بیهودگی، هرزگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارگی
تصویر پارگی
دریدگی، پاره بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاری
تصویر یاری
مدد، اعانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یاری
تصویر یاری
کمک، دوستی، همدمی، همراهی
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاری
تصویر یاری
اعانت، کمک، دستگیری، پایمردی، مساعدت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاری
تصویر یاری
کمک، مدد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیارگیر
تصویر عیارگیر
عیار گیرنده، صاحب عیار، آنکه عیار سیم وزر را می سنجد
فرهنگ فارسی عمید