جدول جو
جدول جو

معنی یارپوز - جستجوی لغت در جدول جو

یارپوز
یاربور، فودنج، رجوع به فودنج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یارنوش
تصویر یارنوش
(دخترانه)
یاری که چون عسل شیرین و دلنشین است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یارناز
تصویر یارناز
(دخترانه)
یار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یارور
تصویر یارور
(پسرانه)
یاریگر، یاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یالغوز
تصویر یالغوز
مرد تنها و مجرد، بی بند و بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یارغو
تصویر یارغو
مؤاخذه، بازخواست، محاکمه، منازعه، دعوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاپوق
تصویر یاپوق
خمی که در آن ماست می زنند
فرهنگ فارسی عمید
پس از منصور بن جعفر خیاطدر ولایت اهواز جانشین وی شد، (ابن اثیر ج 8 ص 100)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
ژان باتیست. مجسمه ساز فرانسوی، متولد در ’والانسین’ سازندۀ پیکره های ’رقص’ (در اپرای پاریس) و ’چهار بخش جهان’ (چشمۀ لوکزامبورک) و ’اگولن’ و مجسمه های نیم تنه که در نهایت هنرمندی ساخته شده است. (1827- 1875)
لغت نامه دهخدا
(ژَ)
کلاکموش. موش دشتی. موش صحرائی. موش دوپا. یربوع
لغت نامه دهخدا
(پَ)
گرداگرد کلاه و دهان انسان و حیوانات چرنده را گویند و منقار مرغان از طرف بیرون. (تتمۀ برهان قاطع). پتفوز. (شعوری بنقل شرف نامه). پوز. پوزه
لغت نامه دهخدا
(خَ)
شپرۀ کلان. خربیواز. رجوع به خربیواز شود:
اسبی دارم که نعره واری
طی می نکند بیک شبانروز
گر بر اثرش پلنگ باشد
بیرون نشود ز جا چو خرپوز.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
پیرامون دهان چرندگان و منقار پرندگان. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برپوس. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج). کلمه مصحف بدپوز، بتفوز است. رجوع به برپوس و بدفوز و بتفوز شود، قدر چیزی دریافتن. (آنندراج) :
تا که سنجد بر متاع حسن او صد سال و ماه
آسمان خورشید و مه را برترازومیزند.
مخلص کاشی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
یالقوز، رجوع به یالقوز شود
لغت نامه دهخدا
شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه،
- یکه و یالقوز، تنها و منزوی،
، آنکه تنهایی دوست دارد، آنکه از مردم گریزد، مردم گریز، (یادداشت مؤلف)، بی قید، بی بند و بار
لغت نامه دهخدا
اسم ترکی فودنج است، (فهرست مخزن الادویه)، یارپوز، رجوع به فودنج و پونه شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
ناحیتی خرد به دیلمان، از دیلم خاصه. (حدودالعالم ص 148)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
کامجوی، (یادداشت مؤلف)، رجوع به پوزیدن در لغت نامه و چاه پور در برهان شود
لغت نامه دهخدا
بطیخ هندی، (تحفۀ حکیم مؤمن)، تربز، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جامه که بر بار پوشند تا از صدمت باران وآفتاب مصون ماند
لغت نامه دهخدا
محله ای است از سمرقند که شراب آن به خوبی مشهور است، و فناروز تصحیف است، (انجمن آرا)، رجوع به فناروز شود
لغت نامه دهخدا
در برخی از نسخه های فرهنگ اسدی در ذیل کلمه آنین آمده است: آنین آن خم بود که ماست در آن کنند و بزنند و روغنش بگیرند، به ترکی یاپوق گویند، (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 372)، در جنوب خراسان یاپوق را تلم و در برخی از نواحی آذربایجان تلوغ گویند
لغت نامه دهخدا
(پِ)
ژان فرانسوا. از مشاهیر دریانوردان فرانسه. مولد به سال 1741 و وفات به سال 1788م. وی به سال 1782 مأمور اخراج انگلستان از مستعمرات و مستملکات فرانسه در سواحل خلیج هودسن واقع در امریکای شمالی گردید و اموری خطیر انجام کرد و هم به سال 1785 از جانب لوئی شانزدهم مأمور اکتشافات بحری شد و با دو کشتی جنگی به نام بوسل و آسترلاب به بحر محیط درآمد و در چین و ژاپن و سواحل استرالیا بگشت ولی در سال 1788 مدتی از او بی خبر ماندند و برای جستجوی از حال او کشتیهائی فرستادند سرانجام در 1827 کاپیتن انگلیسی موسوم به دیلن در سواحل جزیره وانی کورو شکسته های کشتیهای او را پیدا کرد. لاپروز را سیاحت نامه ای است که نشر شده است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
آبنوس. (از دزی ج 2 ص 848)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قارپوز
تصویر قارپوز
بطیخ هندی تربز
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی ازتیره اسفناجیان که علفی است و در اکثر نقاط آسیا و آفریقا و جنوب اروپا میرویدازاین گیاه ماده قرمز رنگی بدست می آورندکه جهت سرخ رنگ کردن شرابهای کم رنگ از آن استفاده میشود جربوز اربوز بلیطس اشکنی جرموز کستج چوتلایی بسندی فانتهاری منج سفیدمرز بقله یمانیه بقله عربیه کشنج کشنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یارغو
تصویر یارغو
بنگرید به یرغو ترکی باژ، کیفر دادن، بازرسی
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بی یال بی زن، بی بند و بار، یکه تنها آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه: یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود، بی قید بی بندوبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یالقوز
تصویر یالقوز
شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قار پوز
تصویر قار پوز
ترکی خربزه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی از فنلاندی چنگ فنلاندی پنجسیم ساز فنلاندی از نوع سنتور دارای 5 سیم و آن از چوب فان ساخته میشود و طولش تقریبا 50 سانتیمتر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یارغو
تصویر یارغو
دعوا، منازعه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یالقوز
تصویر یالقوز
شخص مجرد، بی زن و فرزند، بی قید و بند، کسی که مشکل و دردسر ندارد
فرهنگ فارسی معین
نوعی دراز کشیدن که شبیه به سجده رفتن است
فرهنگ گویش مازندرانی
دوشاهی
فرهنگ گویش مازندرانی