جدول جو
جدول جو

معنی یارور - جستجوی لغت در جدول جو

یارور
(پسرانه)
یاریگر، یاور
تصویری از یارور
تصویر یارور
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارور
تصویر بارور
حاصلخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارور
تصویر کارور
اپراتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارور
تصویر بارور
میوه دار (درخت) میوه دهنده ثمر دهنده ثمر دهنده مثمر بارآور برور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جارور
تصویر جارور
آبکند، کشو
فرهنگ لغت هوشیار
صاروره صاروراء صرور هنج ناکرده (هنج حج)، زنگریز آنکه گرد زنان نگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارور
تصویر بارور
باردار، بار دهنده، میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارور
تصویر خارور
خاردار، دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارور
تصویر نارور
زنی که پستان او مانند انار باشد دختر نارپستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارور
تصویر بارور
((وَ))
بارآور، مثمر، ثمر دهنده، میوه دار (درخت)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جارور
تصویر جارور
((رُ))
بداختر، سال قحطی و سختی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارور
تصویر بارور
Fertile, Fruitful, Prolific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плодородный , плодотворный , плодовитый
دیکشنری فارسی به روسی
fruchtbar, produktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
родючий , плідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
żyzny, owocny, płodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
肥沃的 , 富饶的 , 多产的
دیکشنری فارسی به چینی
fértil, frutífero, prolífico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
fertile, fruttifero, prolifica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
fértil, fructífero, prolífico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
fertile, fructueux, prolifique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
อุดมสมบูรณ์ , ให้ผล
دیکشنری فارسی به تایلندی
خصيبٌ , مثمرٌ , غزيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
उर्वर , फलदायी , फलदायक
دیکشنری فارسی به هندی
פורה , פורה , פורה
دیکشنری فارسی به عبری
肥沃な , 実り豊かな , 多作な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
비옥한 , 열매를 맺은 , 다산의
دیکشنری فارسی به کره ای
rutuba, yenye matunda, yenye uwezo wa kuzalisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
উর্বর , ফলপ্রসূ , ফলপ্রসূ
دیکشنری فارسی به بنگالی
زرخیز , بارور , پررونق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از یاور
تصویر یاور
(پسرانه)
کمک و همدست و یار، یاری دهنده، کمک کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یاور
تصویر یاور
معاون، آسیستان
فرهنگ واژه فارسی سره