- یارور (پسرانه)
- یاریگر، یاور
معنی یارور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حاصلخیز
اپراتور
میوه دار (درخت) میوه دهنده ثمر دهنده ثمر دهنده مثمر بارآور برور
آبکند، کشو
صاروره صاروراء صرور هنج ناکرده (هنج حج)، زنگریز آنکه گرد زنان نگردد
باردار، بار دهنده، میوه دهنده
خاردار، دارای خار مثلاً گل خاردار، سیم خاردار، در علم زیست شناسی کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار
زنی که پستان او مانند انار باشد دختر نارپستان
Fertile, Fruitful, Prolific
плодородный , плодотворный , плодовитый
fruchtbar, produktiv
родючий , плідний
żyzny, owocny, płodny
肥沃的 , 富饶的 , 多产的
fértil, frutífero, prolífico
fertile, fruttifero, prolifica
fértil, fructífero, prolífico
fertile, fructueux, prolifique
vruchtbaar
อุดมสมบูรณ์ , ให้ผล
subur, berbuah
خصيبٌ , مثمرٌ , غزيرٌ
उर्वर , फलदायी , फलदायक
פורה , פורה , פורה
肥沃な , 実り豊かな , 多作な
비옥한 , 열매를 맺은 , 다산의
verimli
rutuba, yenye matunda, yenye uwezo wa kuzalisha
উর্বর , ফলপ্রসূ , ফলপ্রসূ
زرخیز , بارور , پررونق
معاون، آسیستان