کمک، دوستی، همدمی، همراهی یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن یاری دادن: کمک کردن یاری رساندن: کمک رساندن یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
کمک، دوستی، همدمی، همراهی یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن یاری دادن: کمک کردن یاری رساندن: کمک رساندن یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، سوار، دستینه، آورنجن، برنجن، دستیاره، ورنجن، ایّاره، دست برنجن، اورنجن، یارجبرای مثال چه نازی بدین تاج گشتاسبی / بدین یاره و تخت لهراسبی؟ (فردوسی۲ - ۱۶۷۶) یارا، برای مثال جز زهره که را زهره که بوسد پایش؟ / جز یاره که را «یاره» که بوسد دستش؟ (مهستی- مجمع الفرس - یاره)
اَلَنگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، سِوار، دَستینِه، آوَرَنجَن، بَرَنجَن، دَستیارِه، وَرَنجَن، اَیّارِه، دَست بَرَنجَن، اَورَنجَن، یارَجبرای مِثال چه نازی بدین تاج گشتاسبی / بدین یاره و تخت لهراسبی؟ (فردوسی۲ - ۱۶۷۶) یارا، برای مِثال جز زُهره که را زَهره که بوسد پایش؟ / جز یاره که را «یاره» که بوسد دستش؟ (مهستی- مجمع الفرس - یاره)
پروردگارا، ای خدا، هنگام دعا، ناله به درگاه خدا یا تعجب گفته می شود، برای مثال یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان / وآن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان (حافظ - ۷۷۲)
پروردگارا، ای خدا، هنگام دعا، ناله به درگاه خدا یا تعجب گفته می شود، برای مِثال یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان / وآن سهی سرو خرامان به چمن بازرسان (حافظ - ۷۷۲)
نمایان شونده. (از منتهی الارب). ظاهر و پیدا شونده و آشکارا. (غیاث) (آنندراج). ظاهر و آشکارا و نمایان و هویدا. (ناظم الاطباء) (دمزن). نمودار. روشن. پدیدار. پدیدشونده. ظهورکننده. لامح. رجوع به بارز شدن شود.
نمایان شونده. (از منتهی الارب). ظاهر و پیدا شونده و آشکارا. (غیاث) (آنندراج). ظاهر و آشکارا و نمایان و هویدا. (ناظم الاطباء) (دِمزن). نمودار. روشن. پدیدار. پدیدشونده. ظهورکننده. لامح. رجوع به بارز شدن شود.
فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود، تعبیر استخفاف آمیز از کسی
فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود، تعبیر استخفاف آمیز از کسی