- یارانه
کمک مالی دولت به تولیدکنندگان و مصرف کنندگان کالاهای اساسی برای پایین نگه داشتن نرخ آنها، سوبسید، از روی یاری مانند یاران، برای مثال هست مستی که کشد گوش مرا یارانه؟ / وز چنین صفّ نعالم سوی پیشانه برد؟ (مولوی۲ - ۱۴۷۳)
معنی یارانه - جستجوی لغت در جدول جو
- یارانه
منسوب به یار از روی یاری: نیست دستی که کشد دست مرا یارانه و زچنین صف نعالم سوی پیشانه برد. (مولوی)
- یارانه ((ن))
از روی یاری، سوبسید
- یارانه
سوبسید
- یارانه
سوبسید، دوست وار، دوست وارانه
متضاد: خصمانه
متضاد: دشمنانه
متضاد: خصمانه
متضاد: دشمنانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سامنۀ شهرستان ملایر، دارای 219تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، دیم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
آرزوانه، و آن طعامهای خوش طعم و خوشبوی باشد که کسان و آشنایان زنان آبستن، آنان را پزند و فرستند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
(بَ / بِ)
لغت نامه دهخدا
ریشه گیاهی که از تخم آن روغن می گیرند و نانی که از آن ریشه می سازند. (ناظم الاطباء)
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
شه تیرکه چوب کلان مکان باشد. (آنندراج) (دمزن). ترۀ (ظ: طرۀ) جلو عمارات. (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 1 ورق 191 شود.
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس) پرداخت می شود، کارمزد
