شیخ محمد خیابانی (1297- 1338 هجری قمری) مشروطه طلب معروف آذربایجان که در دورۀ دوم مجلس بوکالت رسید و بعد از دورۀ دوم به تبریز رفت و در آنجا علیه اعمال نفوذ روسهای تزاری قیام کرد و با حکومت مرکزی نیز مخالفت نمود، وسرانجام این قیام بشکست و کشته شدن او منتهی شد، رجوع بخاطرات و خطرات مخبرالسلطنۀ هدایت و تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان کسروی و کتاب قیام خیابانی شود
شیخ محمد خیابانی (1297- 1338 هجری قمری) مشروطه طلب معروف آذربایجان که در دورۀ دوم مجلس بوکالت رسید و بعد از دورۀ دوم به تبریز رفت و در آنجا علیه اعمال نفوذ روسهای تزاری قیام کرد و با حکومت مرکزی نیز مخالفت نمود، وسرانجام این قیام بشکست و کشته شدن او منتهی شد، رجوع بخاطرات و خطرات مخبرالسلطنۀ هدایت و تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان کسروی و کتاب قیام خیابانی شود
بدوی و صحرایی، (ناظم الاطباء)، بدوی، صحرایی، صحرانشین، (فرهنگ فارسی معین)، بادی، (ترجمان القرآن) : کرد صحرانشین کوه نبرد چون بیابانیان بیابان گرد، نظامی، ، وحشی و بی تربیت، (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : یکی از جای برجستم چنان شیر بیابانی و غیوی برزدم چون شیر بر روباه در غانی، ابوالعباس، من که دیوی شدم بیابانی چون کنم دعوی سلیمانی، نظامی، ، دراصطلاح نجوم، ستارگان ثابت یا بعضی از آنها، بیابانیات در کتاب ’منتخب الموالید’ احمد بن محمد بن عبدالجلیل سجزی نوزده ستاره ثبت شده ولی در رسالۀ اصول القوانین و تحصیل القوانین لاستنباط الاحکام از همان مؤلف گوید که بیابانیات کواکب قدر اول و دوم و سوم منازل قمر است، (گاه شماری ص 335 متن و شرح از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بیابانیات، ستاره هایی که در غیر مدارآفتاب و ماه واقع شوند، (ناظم الاطباء)، کواکب بیابانی، فرارون، (صحاح الفرس)، ستاره: بیابانی ثابت، ستارگان بیابانی را که ثابته خوانند ایشان رایعنی ایستاده، (التفهیم)، ستارۀ بیابانی، ستارگان ایستاده: آنند که بر همه آسمان پراکنده اند، و دوری ایشان همیشه یکسان است ... و بپارسی بیابان خوانند زیرا که گم شده بدان راه بازیابد به بیابان و دریا اندر، (التفهیم)، بطلمیوس اندر مجسطی پیدا کرده است میان کواکب تیزرو ... حساب کواکب بیابانی برین کرده است، (مجمل التواریخ)
بدوی و صحرایی، (ناظم الاطباء)، بدوی، صحرایی، صحرانشین، (فرهنگ فارسی معین)، بادی، (ترجمان القرآن) : کرد صحرانشین کوه نبرد چون بیابانیان بیابان گرد، نظامی، ، وحشی و بی تربیت، (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : یکی از جای برجستم چنان شیر بیابانی و غیوی برزدم چون شیر بر روباه در غانی، ابوالعباس، من که دیوی شدم بیابانی چون کنم دعوی سلیمانی، نظامی، ، دراصطلاح نجوم، ستارگان ثابت یا بعضی از آنها، بیابانیات در کتاب ’منتخب الموالید’ احمد بن محمد بن عبدالجلیل سجزی نوزده ستاره ثبت شده ولی در رسالۀ اصول القوانین و تحصیل القوانین لاستنباط الاحکام از همان مؤلف گوید که بیابانیات کواکب قدر اول و دوم و سوم منازل قمر است، (گاه شماری ص 335 متن و شرح از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بیابانیات، ستاره هایی که در غیر مدارآفتاب و ماه واقع شوند، (ناظم الاطباء)، کواکب بیابانی، فرارون، (صحاح الفرس)، ستاره: بیابانی ثابت، ستارگان بیابانی را که ثابته خوانند ایشان رایعنی ایستاده، (التفهیم)، ستارۀ بیابانی، ستارگان ایستاده: آنند که بر همه آسمان پراکنده اند، و دوری ایشان همیشه یکسان است ... و بپارسی بیابان خوانند زیرا که گم شده بدان راه بازیابد به بیابان و دریا اندر، (التفهیم)، بطلمیوس اندر مجسطی پیدا کرده است میان کواکب تیزرو ... حساب کواکب بیابانی برین کرده است، (مجمل التواریخ)
منسوب به ’بابان’ که محلۀ بزرگی است در سمت پائین مرو، (سمعانی)، رجوع به بابان شود، سلسله ای از سلاطین مغول هندی، مؤسس آن ظهیرالدین بابر است، رجوع به بابر (ظهیرالدین) شود
منسوب به ’بابان’ که محلۀ بزرگی است در سمت پائین مرو، (سمعانی)، رجوع به بابان شود، سلسله ای از سلاطین مغول هندی، مؤسس آن ظهیرالدین بابر است، رجوع به بابر (ظهیرالدین) شود