جدول جو
جدول جو

معنی یائسه - جستجوی لغت در جدول جو

یائسه
(ءِ سَ)
در تداول، مؤنث یائس. لیکن در عربی صفت ’یائس’ است بدون تاء مانند حائض. زن عقیم و نازا. زنی که بواسطۀ کهولت حائض نشود. ج، یائسات
لغت نامه دهخدا
یائسه
یائس یائسه در فارسی: بیدشتان، نازا
تصویری از یائسه
تصویر یائسه
فرهنگ لغت هوشیار
یائسه
((یِ سِ))
یائس، زنی که دیگر عادت ماهانه نشود
تصویری از یائسه
تصویر یائسه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاسه
تصویر یاسه
یاسا، رسم و آیین، قاعده و قانون، حکم و امر پادشاه، مجازات
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ)
یاسا. راه و رسم و قاعده و قانون. (برهان). حکم و قانون و سیاست. (غیاث). رسم و قاعده:
آن اسیران را بجز دوری نبود
دیدن فرعون دستوری نبود.
که فتادندی بره در پیش او
بهر آن یاسه بخفتندی برو.
مولوی.
یاسه آن به که نبیند هیچ اسیر
درگه و بی گه لقای آن امیر.
مولوی.
یاسه شددر جهان به یرلغخان
که کنند از قتال کوته چنگ
چشم برهم زند ز تیهو باز
چشم کوته کند ز غرم پلنگ
اینهمه یاسه های سخت برفت
یار با ما هنوز بر سر جنگ.
نزاری قهستانی.
رجوع به یاسا شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ سَ)
تأنیث سائس. رجوع به سائس شود
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ)
مؤنث یابس. خشک. ج، یابسات.
- اطعمه یابسه، غذاهای یابس. صاحب عقدالفرید آرد: آن که رطوبت بر بدن او چیره بود به اطعمه یابسه نیازمند باشد و آنها عبارتند از عدس و چغندر و پشت (سویق) و هر غذایی که برشته و پخته و بریان شود و... (عقدالفرید ج 8 ص 34)
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ)
جزیره ای است در دریای مدیترانه در نزدیکی اسپانیا. و رجوع به نخبهالدهر دمشقی ص 141 و الحلل السندسیه ج 1 ص 271 ج 2 ص 145 و تاج العروس و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(ئی یَ)
منسوب به یاء. مؤنث یائی، قصیده یا قطعه ای را که قوافی آن به حرف ’ی’ ختم شود اصطلاحاً یائیه گویند چنانکه مختوم به حرف ’دال’ را دالیه و ’راء’ را رائیه. ازیائیه های مشهور در عربی یائیۀ ابن الفارض است که سیوطی آن را شرح کرده و برق الوامض فی شرح یائیه ابن الفارض نامیده است. رجوع به کشف الظنون ج 2 ص 658 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یائس
تصویر یائس
ناامید، نومید، زن عقیم و نازا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاسه
تصویر یاسه
رسم و قاعده، حکم و قانون و سیاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائسه
تصویر سائسه
مونث سایس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاسه
تصویر یاسه
((س))
فرمان و حکم پادشاهی، قانون و مجازات مغولی، یاسا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یائس
تصویر یائس
سنّ اليأس
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از یائس
تصویر یائس
Hopeless
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از یائس
تصویر یائس
désespéré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از یائس
تصویر یائس
절망적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از یائس
تصویر یائس
مایوس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از یائس
تصویر یائس
หมดหวัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از یائس
تصویر یائس
putus asa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از یائس
تصویر یائس
חסר תקווה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از یائس
تصویر یائس
絶望的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از یائس
تصویر یائس
绝望的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از یائس
تصویر یائس
bila tumaini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از یائس
تصویر یائس
निराश
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از یائس
تصویر یائس
umutsuz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از یائس
تصویر یائس
হতাশ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از یائس
تصویر یائس
senza speranza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از یائس
تصویر یائس
hoffnungslos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از یائس
تصویر یائس
hopeloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از یائس
تصویر یائس
безнадежный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از یائس
تصویر یائس
beznadziejny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از یائس
تصویر یائس
desesperado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از یائس
تصویر یائس
desesperado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از یائس
تصویر یائس
безнадійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی