جدول جو
جدول جو

معنی گیور - جستجوی لغت در جدول جو

گیور
دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بیار. محلی کوهستانی با هوای معتدل و سکنۀ آن 450 تن است. آب آن از دو رشته قنات تأمین میگردد. محصول عمده آن غلات، تنباکو، بادام، پسته، و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیور
تصویر زیور
(دخترانه)
زینت، پیرایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیور
تصویر بیور
(دخترانه)
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیور
تصویر بیور
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
نوعی کفش که رویۀ آن از نخ یا ابریشم بافته می شود و ته آن از چرم یا پارچه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیور
تصویر زیور
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیور
تصویر طیور
طایرها، پرواز کنندکان، پرندگان، فالها، جمع واژۀ طایر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیور
تصویر غیور
غیرتمند، باغیرت، باحمیت، ناموس پرست
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
مرغی است شبیه به طاووس ماده به عربی شفنین خوانند و شفانین هم گویند. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). نام مرغی است شبیه به طاووس ماده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
جمع واژۀ خیر. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیور
تصویر سیور
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیور
تصویر قیور
گمنژاد گم تبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیور
تصویر بیور
عددی معادل ده هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیور
تصویر خیور
جمع خیر، نکویی ها پذیرفتنی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیگر
تصویر گیگر
جرجیر شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی پای افزار که رویه آن را از ریسمان و نخ پرگ یعنی ریسمانهای پنبه ای بافته و زیره یا ته آنرا گاه از چرم و بیشتر از لته های بهم فشرده و درهم کشیده سازند، نوعی از کفش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاور
تصویر گاور
کافر، ملحد، بی دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیفر
تصویر گیفر
کیفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیور
تصویر فیور
زود خشم مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیور
تصویر طیور
جمع طائر، پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیور
تصویر صیور
پایان کار و مال آن
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیور
تصویر تیور
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیور
تصویر غیور
رشک کن، با غیرت، با حمیت، غیرتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیپور
تصویر گیپور
نوعی پارچه توری زبر و پر از نقش های گل و بوته برجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیوه
تصویر گیوه
((وِ))
نوعی کفش که رویه آن از نخ یا ابریشم بافته می شود
گیوه ها را ور کشیدن: کنایه از تصمیم به رفتن گرفتن و آماده حرکت شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویر
تصویر گویر
((گَ))
پاکار، پیشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غیور
تصویر غیور
((غَ))
با حمیت، ناموس پرست، غیرتمند، پر غیرت، مجازاً دلیر و شجاع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گدیور
تصویر گدیور
((گَ وَ))
گدا، گدایی کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طیور
تصویر طیور
((طُ))
جمع طیر، پرندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیور
تصویر زیور
((وَ))
هر آن چه که با آن چیز دیگری را آرایش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیور
تصویر بیور
((وَ))
عددی معادل ده هزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طیور
تصویر طیور
پرندگان، ماکیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیور
تصویر زیور
آرایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تزیینات، زیور
دیکشنری اردو به فارسی