- گیلنشین (گیلْ)
یکی از دیه های فرح آباد مازندران است. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی و ص 161 بخش فارسی)
معنی گیلنشین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ زَ)
لغت نامه دهخدا
آنکه بر جای کیان نشیند. آنکه جانشین شاهان بزرگ است:
سزد گر بود نام او کی پشین
که هم کی نشان است و هم کی نشین.
نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 31)
سزد گر بود نام او کی پشین
که هم کی نشان است و هم کی نشین.
نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 31)
(گُ نِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهرخواست بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 10000گزی شمال ساری و 4000گزی باختر راه شوسۀ ساری به فرح آباد. هوای آن معتدل و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رود خانه تجن و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(گینْ یُ)
لغت نامه دهخدا
جوونی پیترو. ویولن زن و آهنگ ساز ایتالیایی که به سال 1702 در تورن به دنیا آمده و در سال 1774 درگذشت. گین ین با موسیقی فرانسه در دوران سلطنت لویی پانزدهم وابستگی پیدا کرد و استعداد فراوانی در ساختن سوناتها و کنسرتها نشان داد
آنکه بر پیل نشیند کسی که مرکب وی فیل باشد: ملک شیر دلش پیلتن پیل نشین بوسعید بن ابوالقاسم بن ناصردین. (منوچهری)
دلپذیر، دلچسب، دلخواه، دلکش، مطبوع، مطلوب
متضاد: نامطبوع
متضاد: نامطبوع
تپه و روستایی به همین نام واقع در شهر خواست ساری
