جدول جو
جدول جو

معنی گودنشین

گودنشین((گُ. نِ))
دارای محل سکونت در یک گود، کنایه از آدم های مفلس و بی خانه
تصویری از گودنشین
تصویر گودنشین
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با گودنشین

کردنشین

کردنشین
حوزه ای که محل اقامت کردان است. (فرهنگ فارسی معین). سرزمینی که ساکنان آن کردان باشند
لغت نامه دهخدا

رصدنشین

رصدنشین
که در رصد نشیند. که در رصدگاه بنشیند. مقیم رصدگاه، رصدبند. منجم و ستاره شناس. (از آنندراج) :
هست از تو رصدنشین به تشویر
تدویر نه و کمال تدویر.
واله هروی (از آنندراج).
و رجوع به رصدبند و رَصَدْوَر شود
لغت نامه دهخدا

گل نشین

گل نشین
دهی است از دهستان شهرخواست بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 10000گزی شمال ساری و 4000گزی باختر راه شوسۀ ساری به فرح آباد. هوای آن معتدل و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رود خانه تجن و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

گیلنشین

گیلنشین
یکی از دیه های فرح آباد مازندران است. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی و ص 161 بخش فارسی)
لغت نامه دهخدا

مردنشین

مردنشین
دو برآمدگی دو سوی نشیمنگاه مستراح. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا