- گیدی
- بی غیرتی، بی حمیتی، نامردی
معنی گیدی - جستجوی لغت در جدول جو
- گیدی
- قرمساق، دیوث، بی جرأت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عالم، دنیا
دایره
شناسه
نام دهی است به یمامه، هر یک از زیدیه
جمع ید، دست ها جمع ید دستها دستان
سروری مهتری آقایی
از مردم گیلان، گیلانی
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،برای مثال چو شب گیل شد در گلیم سیاه / ورا زرد گیلی سپر گشت ماه (اسدی - ۲۰۸)
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،
یدها، دست ها، کنایه از قدرت ها، جمع واژۀ ید
پول یا چیز دیگری که در روز عید، به خصوص عید نوروز، به کس دیگر می دهند
نیوک دستلاف خلعت و هدیه و پولی که در روز عید به کسی دهند، عطا هدیه
منسوب به گرد و غبار دارای گرد و غبار، سخت لطیف و نازک (پارچه)، گونه ای شویدی (شبتی) که دارای برگهای ظریفتر و ساقه های باریکتر است و شاخ و برگ آن شبیه سرخس میباشد و ارتفاعش نسبه زیاد میشود و مانند شویدی جزو گیاهان زمینی است و در گلدان کشت و نگهداری میشود و آنرا در سالنها و راهرو ها قرار میدهند. اصل آن از افریقای جنوبی است شویدی سرخسی. گرد بودن استدارت تدویر: زیراک کرانه آن شعاع که بر ماه همی افتد از آفتاب دایره ایست از بهر گردی ماه. دلاوری دلیری پهلوانی شجاعت: ندیدم سواران گردنکشان بگردی و مردانگی زین نشان
عمق ژرفا، جای عمیق زمین پست مغاک گودال
بدبویی تعفن: و از آبها گنده شده و زمینهاء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم
جهان، کره زمین، عالم سفلی
گیاه: گیایش همه بود تریاک زهر بکه سنگش ار کهربا داشت بهر
در ترکیبات بکار رود و حاصل مصدر سازد بمعانی ذیل: الف - گرفتن: آب گیری بهانه گیری خمیر گیری گردگیری. ب - آلت گرفتن و استخراج: آب میوه گیری گلابگیری. توضیح در حقیقت این کلمات بصفات مختوم به گر پیوندد
پریشانی حواس پراکندگی خاطر، حیرانی سرگشتگی، حماقت ابلهی
دمغزه مرغ عسیب زمجی
جمع ید، دست ها، دستان
هدیه ای که به مناسبت عید به کسی داده می شود
وضع یا کیفیت گود بودن، داشتن کف یا بستری در پایین تر از سطح محیط
دنیا، جهان، کاینات
پشته، تل
گرد بودن
دلیری، پهلوانی
جهان، دنیا، روزگار
Roundness
Bafflement, Befuddlement, Bewilderedness, Confusedness
perplexidade, confusão