یا گیدو رنی، نقاش ایتالیائی است که به سال 1575 میلادی بدنیا آمده و تا سال 1642 میلادی زندگی کرده است، وی به ظرافت و روشنی بیان و رنگ آمیزی آثار خود معروف بوده
یا گیدو رنی، نقاش ایتالیائی است که به سال 1575 میلادی بدنیا آمده و تا سال 1642 میلادی زندگی کرده است، وی به ظرافت و روشنی بیان و رنگ آمیزی آثار خود معروف بوده
مرغ گوشت ربا را گویندکه غلیواج است و او شش ماه نر و شش ماه ماده می باشدو بعضی گویند یک سال نر و یک سال ماده است، (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا)، غلیواز، (الفاظ الادویه)، غلیواژ، کلیواژ، زغن، خاد، (فرهنگ جهانگیری)، مؤلف فرهنگ نظام در معنی این کلمه گوید: ظاهراً همان جانور است که مشابه بود به غلیواج و آن نوع علی حده است و به هندی نر آن را گیده گویند به دال مخلوط التلفظ به هاء، کنایه از کسی که رجولیت و غیرت و حمیت نداشته باشد، مشهور است که شخصی را شخصی پرسید که راست است که غلیواج شش ماه نر و شش ماه ماده می باشد جواب داد که از کسی باید پرسید که یک سال غلیواج بوده، و بنا برآن است که کسی را که رجولیت و غیرت و حمیت نباشد به گید نسبت کنند و گیدی گویند، (برهان قاطع) (انجمن آرا) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ نظام)، بی رگ، و رجوع به گیدی شود
مرغ گوشت ربا را گویندکه غلیواج است و او شش ماه نر و شش ماه ماده می باشدو بعضی گویند یک سال نر و یک سال ماده است، (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا)، غلیواز، (الفاظ الادویه)، غلیواژ، کلیواژ، زغن، خاد، (فرهنگ جهانگیری)، مؤلف فرهنگ نظام در معنی این کلمه گوید: ظاهراً همان جانور است که مشابه بود به غلیواج و آن نوع علی حده است و به هندی نر آن را گیده گویند به دال مخلوط التلفظ به هاء، کنایه از کسی که رجولیت و غیرت و حمیت نداشته باشد، مشهور است که شخصی را شخصی پرسید که راست است که غلیواج شش ماه نر و شش ماه ماده می باشد جواب داد که از کسی باید پرسید که یک سال غلیواج بوده، و بنا برآن است که کسی را که رجولیت و غیرت و حمیت نباشد به گید نسبت کنند و گیدی گویند، (برهان قاطع) (انجمن آرا) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ نظام)، بی رگ، و رجوع به گیدی شود
ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان. واقع در 83هزارگزی خاور مشیز سر راه مالرو شیرینک به چهارطاق. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان. واقع در 83هزارگزی خاور مشیز سر راه مالرو شیرینک به چهارطاق. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نامردی، بی غیرتی، بی حمیتی، جبن، (ناظم الاطباء)، حماقت، بلاهت، (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس)، منسوب به گید، رجوع به گید شود: با ما چه کرد دیدی ملاجلال گیدی از مصطفی شنیدی لا خیر فی عبیدی، ؟ (از آنندراج)، مؤلف فرهنگ نظام درباره معنی این کلمه گوید: به معنی قرمساق معلوم میشود نه به معنی هیز و بی جرأت، (فرهنگ نظام) : خرش بر خر جهد او زر ستاند پس او را گیدی خر میتوان گفت، ؟ (از فرهنگ نظام)
نامردی، بی غیرتی، بی حمیتی، جبن، (ناظم الاطباء)، حماقت، بلاهت، (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس)، منسوب به گید، رجوع به گید شود: با ما چه کرد دیدی ملاجلال گیدی از مصطفی شنیدی لا خیر فی عَبیدی، ؟ (از آنندراج)، مؤلف فرهنگ نظام درباره معنی این کلمه گوید: به معنی قرمساق معلوم میشود نه به معنی هیز و بی جرأت، (فرهنگ نظام) : خرش بر خر جهد او زر ستاند پس او را گیدی خر میتوان گفت، ؟ (از فرهنگ نظام)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 105هزارگزی شمال باختری شوسف و 20هزارگزی شمال باختری هشتوگان. محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 42 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 105هزارگزی شمال باختری شوسف و 20هزارگزی شمال باختری هشتوگان. محلی دامنه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 42 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان کارواندربخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 61هزارگزی جنوب خاوری خاش و 15هزارگزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان کارواندربخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 61هزارگزی جنوب خاوری خاش و 15هزارگزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان خنافره بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 4هزارگزی جنوب باختری راه فرعی اتومبیل رو شادگان به آبادان، محلی است دشت و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 200 تن است، آب آن از رود خانه جراحی تأمین میشود، محصول عمده آن خرما و غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی آنان عبابافی است، ساکنان آن از طایفۀ ابوخضر و خنافره هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان خنافره بخش شادگان شهرستان خرمشهر، واقع در 4هزارگزی جنوب باختری راه فرعی اتومبیل رو شادگان به آبادان، محلی است دشت و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 200 تن است، آب آن از رود خانه جراحی تأمین میشود، محصول عمده آن خرما و غلات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی آنان عبابافی است، ساکنان آن از طایفۀ ابوخضر و خنافره هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)