- گیای
- گیاه: گیایش همه بود تریاک زهر بکه سنگش ار کهربا داشت بهر
معنی گیای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عالم، دنیا
هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبات، نبت، کلأ
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، علف، نبات، نبت، کلأ
از مردم گیلان، گیلانی
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،برای مثال چو شب گیل شد در گلیم سیاه / ورا زرد گیلی سپر گشت ماه (اسدی - ۲۰۸)
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،
گزاییدن، پسوند متصل به واژه به معنای گزاینده مثلاً جان گزای، دشمن گزای، مردم گزای
گدا: از سلیمان و مور و پای ملخ یاد کن آنچه این گدای آرد. (انوری)
میل و رغبت
در ترکیب بمعنی گزنده و گزند رساننده آید: جانگزا (ی) روح زا (ی) مردم گزا (ی)
در ترکیبات بمعنی گشاینده آید: بندگشا بخت گشا پا گشا چهره گشا عقده گشا کار گشاکشور گشا
جهان، کره زمین، عالم سفلی
نبات، رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت، علف سبز، سبزه
خیمه چادر. توضیح فرهنگها این کلمه را در کاف تازی (کیان) آورده اند و بیت ذیل را از ابوشکور بشاهد آن نقل کرده اند: همه باز بسته بدین ریسمان (آسمان. دهخدا) که بر پرده (برده. دهخدا) بینی بسان کیان. چنانکه کلمه پهلوی نشان میدهد صحیح با گاف پارسی است
گیاه نبات: عجب نیست از سوز من گر بباغ بتوفد درخت و بسوزد گیاغ. (بهرامی)
در ترکیبات بکار رود و حاصل مصدر سازد بمعانی ذیل: الف - گرفتن: آب گیری بهانه گیری خمیر گیری گردگیری. ب - آلت گرفتن و استخراج: آب میوه گیری گلابگیری. توضیح در حقیقت این کلمات بصفات مختوم به گر پیوندد
بی غیرتی، بی حمیتی، نامردی
پریشانی حواس پراکندگی خاطر، حیرانی سرگشتگی، حماقت ابلهی
دمغزه مرغ عسیب زمجی
قرمساق، دیوث، بی جرأت
دنیا، جهان، کاینات
هر رستنی که از زمین بروید
گیاه، نبات
پشته، تل
جهان، دنیا، روزگار
پسوند متصل به واژه به معنای گراینده مثلاً اهریمن گرای، بلندگرای
Bafflement, Befuddlement, Bewilderedness, Confusedness
Vegetative
perplexidade, confusão
vegetativo
Verwirrung, Verwirrtheit
vegetativ
zakłopotanie, zamieszanie
roślinny