- گون
- گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند، دهله
معنی گون - جستجوی لغت در جدول جو
- گون
- رنگ، لون
نوع
مانند، شبیه
پسوند متصل به واژه به معنای رنگ مثلاً آذرگون، گلگون، لاله گون، نیلگون
- گون
- رنگ، نو و بصورت پسوند در آخر کلمه آید
- گون ((گَ وَ))
- نوعی گیاه خاردار که دارای ساقه های ستبر و شاخه های بلند می باشد. بیشتر در نقاط کوهستانی می روید و گل های آن سفید یا زرد رنگ می باشد
- گون
- گونه، رنگ، به صورت پسوند در ترکیبات آید به معنی شکل و رنگ، آبگون، آسمان گون، بنفشه گون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوع، قدر، جانبه، فرم
هر یک از برجستگی های گوشتی دوطرف صورت، نوع، طرز، رنگ، برای مثال هزار گونه گل از شاخ چهره بنموده / چو لعبتان گل اندام نازک از پا چنگ (شمس فخری - مجمع الفرس - گونه) ، شکل
پارچه ضخیم که از الیاف و کنف بافته می شود و با آن کیسه های بزرگ درست کنند
عارض و رخساره، چهره
گونه، آداب تشبیه
پارچه خشنی که ریسمانش از لیف کنف و غیره تابیده شود و از آن کیسه بافند، کیسه ای از پارچه خشن که برای حمل بار سازند
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
رنگ، نوع، رخ، سیما، قسمت گوشتی زیر چشم ها و ک نار بینی و دهان، لپ، همانند چیزی مانند، پیامبر گونه
پارچۀ زبر و ضخیم که از کنف یا الیاف بعضی گیاهان دیگر بافته می شود و از آن کیسه های بزرگ درست می کنند، کیسه ای که از این نوع پارچه ساخته می شود
درختچه ای با برگ های پنجه ای شبیه برگ شاهدانه و گل های زیبا به صورت سنبله به رنگ آبی مایل به بنفش یا سرخ کم رنگ
Variant
variante
Variante
wariant
вариант
варіант
variante
variante
variante
variant
प्रकारांतर
varian
וַרְיַאנְט
varyant
tofauti
ตัวแปร
রূপভেদ
تغیر شدہ