گوشتناک گوشت دار، دارای گوشت، فربه ادامه... گوشت دار، دارای گوشت، فربه تصویر گوشتناک فرهنگ فارسی عمید
گوشتناکگوشتناک گوشت دار و سمین، (ناظم الاطباء)، لحیم، (منتهی الارب)، پرگوشت، گوشتمند، گوشتالو، گوشتالود، میوۀ پرگوشت آبدار، (ناظم الاطباء) ادامه... گوشت دار و سمین، (ناظم الاطباء)، لحیم، (منتهی الارب)، پرگوشت، گوشتمند، گوشتالو، گوشتالود، میوۀ پرگوشت آبدار، (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
گوشتناک دارای گوشت، پر گوشت سمین: خوب چهره گردروی سرخ و سپید گوشتناک، میوه پرگوشت آبدار ادامه... دارای گوشت، پر گوشت سمین: خوب چهره گردروی سرخ و سپید گوشتناک، میوه پرگوشت آبدار فرهنگ لغت هوشیار