ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری زرند و 10 هزارگزی خاور فرعی زرند به راور. سکنۀ آن 4 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری زرند و 10 هزارگزی خاور فرعی زرند به راور. سکنۀ آن 4 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
بر وزن و معنی جوزگره است و آن نوعی از گره باشد خوش نما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند. (برهان). گرهی است به ترکیب جوز یعنی گردکان که به جوزگره معروف است و بر کمربند زنند. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از گره خوشنما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند، و جوزگره نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 2 ص 327 شود: پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند تسمه از گوزگره بر بن ریشش ناچار. نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 13)
بر وزن و معنی جوزگره است و آن نوعی از گره باشد خوش نما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند. (برهان). گرهی است به ترکیب جوز یعنی گردکان که به جوزگره معروف است و بر کمربند زنند. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از گره خوشنما و خوش طرح که مانند تکمه بر چیزها زنند، و جوزگره نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 2 ص 327 شود: پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند تسمه از گوزگره بر بن ریشش ناچار. نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 13)
درهم و برهم شده (موی). مجعد. (فرهنگ فارسی معین) : با چشمهای درشت وموهای تابدار وزکرده. (سایه روشن صادق هدایت ص 16) ، ترش شده و کف کرده. (فرهنگ فارسی معین)
درهم و برهم شده (موی). مجعد. (فرهنگ فارسی معین) : با چشمهای درشت وموهای تابدار وزکرده. (سایه روشن صادق هدایت ص 16) ، ترش شده و کف کرده. (فرهنگ فارسی معین)
ده کوچکی است از بخش سوران شهرستان سراوان واقع در 34000 گزی خاور سوران و 12000 گزی خاور راه مالرو سوران به ایرافشان. سکنۀ آن 30 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش سوران شهرستان سراوان واقع در 34000 گزی خاور سوران و 12000 گزی خاور راه مالرو سوران به ایرافشان. سکنۀ آن 30 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)