جدول جو
جدول جو

معنی گوزمغز - جستجوی لغت در جدول جو

گوزمغز
(گَ / گُو مَ)
مغز گردو. مغز گردکان. جوزمغز: بگیرند مغز پنبه دانه و گوزمغز تیزگشته... (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بگیرند برنگ کابلی مقشر و خرمای دانه بیرون کرده از هر یکی ده درم، گوزمغز ده درم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تفشیله، گوشت و گندنا و گشتنیز و گوزمغز در هم کنند. (لغت فرس ص 444: تفشیله)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوزغه
تصویر گوزغه
جوزق، غوزه و غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند، کتو
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
کنایه از مردم تند و تیز است که زود از جا درآیند. (برهان). تندخوی و گستاخ. (ناظم الاطباء). مرد تند و تیز که زود از جا دررود. (فرهنگ فارسی معین). کنایه ازمردم تند و کم حوصله باشد. (انجمن آرا) :
ور ایدون که داور بود تیزمغز
نیاید ز گفتار او کار نغز.
فردوسی.
چو پیمان شکن باشی و تیزمغز
نیاید ز پیکار تو کار نغز.
فردوسی.
کزین شاه دیوانۀ تیزمغز
نه گفتار نیکو نه کردار نغز.
فردوسی.
، تیزهوش. تیزویر. (آنندراج) :
بپرسید پس موبد تیزمغز
که اندر جهان چیست زیبا و نغز.
فردوسی.
در آن داوری هرمس تیزمغز
بحق گفتن اندیشه ای داشت نغز.
نظامی.
رجوع به تیزویر و تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
آلفونسو پرز د، معروف به گوزمان ال بوئنزو (1258- 1309 میلادی)، کاپیتن از اهالی کاستیل که در والادولید متولد شد، شهرت وی بیشتر به خاطر شعر معروف باعنوان لوپ د وگا است
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
که دارای دو مغز باشد. که دو تا مغز داشته باشد. دارای دو مغز، بادام دومغز، دوغلو. (یادداشت مؤلف) :
چو بادام دومغز آزار سندان
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو زَ غَ / غِ)
غوزه و غلاف پنبه را گویند، و معرب آن جوزغه است. (برهان). غوزۀ پنبه، و معرب آن جوزغه است. (از رشیدی). قیاس کنید با غوژ. غوژه. گوزه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : جوزوق القطن، معرب گوزغه، غلاف پنبه که هنوز پنبه از آن برنیاورده باشند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پرنده ای است خوش آواز شبیه به بلبل، (برهان)، مرغی است خوش آواز شبیه به بلبل، (رشیدی)، پرنده ای خوش آوازمانند بلبل، (ناظم الاطباء)، گویند پرنده ای است خوش آواز، (انجمن آرا)، رجوع به جهانگیری و آنندراج شود
لغت نامه دهخدا
مغز گردو مغز گردکان: تفشیله گوشت و گندنا و گشنیز و گوز مغز درهم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزمغز
تصویر تیزمغز
مرد تند و مرد تیز که زود از جا در رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزغه
تصویر گوزغه
غلاف پنبه که هنوز پنبه از آن بر نیاورده باشند غوزه پنبه جوزغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزمغز
تصویر تیزمغز
((مَ))
برّنده، تندخو
فرهنگ فارسی معین
نوعی مگس
فرهنگ گویش مازندرانی
از بین رفته، پایمال
فرهنگ گویش مازندرانی