جدول جو
جدول جو

معنی گوزغه

گوزغه
جوزق، غوزه و غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند، کتو
تصویری از گوزغه
تصویر گوزغه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوزغه

گوزغه

گوزغه
غلاف پنبه که هنوز پنبه از آن بر نیاورده باشند غوزه پنبه جوزغه
گوزغه
فرهنگ لغت هوشیار

گوزغه

گوزغه
غوزه و غلاف پنبه را گویند، و معرب آن جوزغه است. (برهان). غوزۀ پنبه، و معرب آن جوزغه است. (از رشیدی). قیاس کنید با غوژ. غوژه. گوزه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : جوزوق القطن، معرب گوزغه، غلاف پنبه که هنوز پنبه از آن برنیاورده باشند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

گوزده

گوزده
نوعی از صمغ که رنگ آن بسرخی زند و از بوته خاری حاصل شود که آنرا جهودانه گویند عنزروت
فرهنگ لغت هوشیار

گوزنه

گوزنه
میدان گوی بازی، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (بهار عجم) (آنندراج). جایی که در آن گوی و چوگان بازی می کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

گوزله

گوزله
ده کوچکی است از دهستان پشت آربابا از بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 20000 گزی شمال باختر بانه که دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

گوزده

گوزده
نوعی از صمغ باشد که رنگ آن به سرخی زند و از بوتۀ خاری حاصل شودکه آن را جهودانه میگویند، و به عربی عنزروت خوانند، و به فتح زای فارسی هم آمده است. (برهان) (مهذب الاسماء). کنجده. (مهذب الاسماء). و آن صمغ راکلک نیز خوانند. (جهانگیری) (انجمن آرا) ، و نیز جانوری باشد شبیه به ملخ که شبها فریاد کند. (برهان). گوزده. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) جراسک. جرواسک
لغت نامه دهخدا