- گورگاه
- گور جای مقبره: که این قادسی گورگاه من است کفن جوشن و خون کلاه من است
معنی گورگاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معبر، معبر، مسیر
محل سور و مهمانی
جای غور، محل غور، جای فرو رفتن
جای گذشتن و عبور کردن، گذر، محل عبور
جای فرو رفتن آب محل غور، جای نهان شدن، منزل جایگاه
جای گذر و جای عبور
گیاهی است از تیره گندمیان که سنبه هایش شامل دو گل میباشند ولی چون سنبله مرکب دارد گلهایش شبیه خوشه انگورند و آن در غالب نقاط گرم و معتدل کره زمین میروید. گورگیاه یکی از علوفه های خوب جهت چرای دامها میباشند. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده است که برخی از آنها مصارف دارویی نیز دارند. گلهای این گیاه دارای بوی نسبه مطبوع میباشند اذخر طیب العرب اذخر عربی تبن مکه خلال مامونی ثیل طیب سخس سخیس کندهیس کندبیل کنتول سوندهی روس سوریا گورگیا کاه مکه کاه مکی علف عطر زنجبیل علف عطر نمور علف عطر نیمار علف عطر روزای هندی قصیبه گوز گینه غرشنه سخینوس ثیل مکی سخینس سفون
گورکان مغولی داماد داماد
معبر، جای گذر
کوس طبل: نقاره، (زورخانه) میل زورخانه گورگه گرفتن، (زورخانه) آهنگ مخصوصی که مرشد زورخانه برای گورگه گرفتن نوزاد. گورگاه گورخانه: برگرد حظیره خانه کردند زان گورگه آشیانه کردند. (نظامی)
گورگه مغولی کوس، د بوس دبوس زور خانه کوس طبل
کوس، طبل، دهل
مدت مدید
جنگ گاه، رزم گاه، معرکه
زمان قدیم، زمان دیر
آتلیه
احیانا
خیمه پادشاهان، بارگه، جائی که پادشاهان مردم را بحضور بپذیرند
اولین شعبه از شعب بیست و چهار گانه موسیقی است و آن از اسامی دساتین است که پارسیان نهاده اند) اسم جنس مفرد اعظم که از نغمات اصیل اصفهان است (مجمع الادوار ج 2 ص 25) دو جهان دنیا و آخرت
دوربین
کرسی و صندلی که بر آن نشینند
چراگاه
رستخیز
کاخ با شکوه کوشک با جلال
جای تفرج گردشگاه جایی که شادمانی آورد جای کشت و گذارمانند باغ و مرغزار و جز آن
زمان پیش از صبح، سحر
ستور جای
محل شاخ در سر جانوران
لاتینی تازی گشته پرند زر دوخت
محل تفرج جای گردش، تماشاگاه