ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 30000 گزی خاور میناب، سر راه مالرو بشاگرد به میناب، سکنۀ آن 40 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 30000 گزی خاور میناب، سر راه مالرو بشاگرد به میناب، سکنۀ آن 40 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
از احفاد هشام بن عبدالملک. او به سال 377 هجری قمری بر حاکم بامرالله خروج کرد و جمعی بسیار بر او گرد آمدند و وی برقه را تسخیر کرد و حاکم جیشی بتدمیر او فرستاد و ابورکوه آن سپاه بشکست و صعید را نیز متصرف گشت. بار دیگر خلیفه لشکری بزرگ بمقابل او گسیل کرد و او بدان جنگ مغلوب و مقتول شد
از احفاد هشام بن عبدالملک. او به سال 377 هجری قمری بر حاکم بامرالله خروج کرد و جمعی بسیار بر او گرد آمدند و وی برقه را تسخیر کرد و حاکم جیشی بتدمیر او فرستاد و ابورکوه آن سپاه بشکست و صعید را نیز متصرف گشت. بار دیگر خلیفه لشکری بزرگ بمقابل او گسیل کرد و او بدان جنگ مغلوب و مقتول شد
دهی جزء دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت، واقع در جنوب خاوری رودبار و 14هزارگزی جنوب باختر امام، کوهستانی، سردسیر، دارای 750 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و بنشن و گردوو لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، این ده مرکب از دو آبادی است و فاصله آن دو در حدود سه هزار گز است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت، واقع در جنوب خاوری رودبار و 14هزارگزی جنوب باختر امام، کوهستانی، سردسیر، دارای 750 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و بنشن و گردوو لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، این ده مرکب از دو آبادی است و فاصله آن دو در حدود سه هزار گز است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
یکی از دهستانهای بخش قاین شهرستان بیرجند است که از خاور به مرز ایران و افغانستان و از جنوب به دهستان طبس مسینا و از باختر به دهستان زهان و از شمال به بخش خواف محدود است و قراء مهم آن بهناباد و آبیز است که نخستین 612 تن و دومین 1369 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
یکی از دهستانهای بخش قاین شهرستان بیرجند است که از خاور به مرز ایران و افغانستان و از جنوب به دهستان طبس مسینا و از باختر به دهستان زهان و از شمال به بخش خواف محدود است و قراء مهم آن بهناباد و آبیز است که نخستین 612 تن و دومین 1369 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
در تاریخ خاندان نوبختی بنقل از مروج الذهب آرد: از فرق خرمیه و بومسلمیه است. گویا این کلمه که ضبط صحیح آن معلوم نشد با برکوکیه یکی باشد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 262)
در تاریخ خاندان نوبختی بنقل از مروج الذهب آرد: از فرق خرمیه و بومسلمیه است. گویا این کلمه که ضبط صحیح آن معلوم نشد با برکوکیه یکی باشد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 262)
به معنی غلیواج باشد که مرغ گوشت رباست و آن را به عربی حداءه خوانند ... (برهان)، کلاغ، غلیواز، (آنندراج)، پرنده ای که غلیواج نیز گویند، (ناظم الاطباء)، کورکوره، (حاشیۀ برهان چ معین)، غلیواج، مرغ گوشت ربا، زغن، (فرهنگ فارسی معین)، خرجل، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تیری که هر کجا که یکی پشم توده دید حالی چو کورکور دراو آشیان کند، کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ رشیدی)
به معنی غلیواج باشد که مرغ گوشت رباست و آن را به عربی حِداءَه خوانند ... (برهان)، کلاغ، غلیواز، (آنندراج)، پرنده ای که غلیواج نیز گویند، (ناظم الاطباء)، کورکوره، (حاشیۀ برهان چ معین)، غلیواج، مرغ گوشت ربا، زغن، (فرهنگ فارسی معین)، خرجل، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : تیری که هر کجا که یکی پشم توده دید حالی چو کورکور دراو آشیان کند، کمال الدین اسماعیل (از فرهنگ رشیدی)
دهی از دهستان بلده کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر که در 30 هزارگزی شمال کجور واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش لبنیات، غلات و ارزن. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان بلده کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر که در 30 هزارگزی شمال کجور واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش لبنیات، غلات و ارزن. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
تیره ای از طایفۀ شهی هفت لنگ بختیاری است و خود دارای شعبی است به شرح زیر: خدر سرخ، خدری، گرگه، باپیر، سیف الدین وند، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73) از طوایف هفت لنگ بختیاری است که در مال امیر سوسن سکنی ̍ دارند، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
تیره ای از طایفۀ شهی هفت لنگ بختیاری است و خود دارای شعبی است به شرح زیر: خدر سرخ، خدری، گرگه، باپیر، سیف الدین وند، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 73) از طوایف هفت لنگ بختیاری است که در مال امیر سوسن سکنی ̍ دارند، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
دهی است از دهستان کلاردشت بخش مرکزی کلاردشت شهرستان نوشهر. سکنۀ آن 390 تن. آب از چشمه تأمین میشود. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم و شال بافی و محصول عمده غلات و عسل و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان کلاردشت بخش مرکزی کلاردشت شهرستان نوشهر. سکنۀ آن 390 تن. آب از چشمه تأمین میشود. صنایع دستی زنان قالی و جاجیم و شال بافی و محصول عمده غلات و عسل و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان بنجاب بخش طبس از شهرستان فردوس است که در 153 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و تعداد سکنۀ آن 95 تن شیعۀ فارسی زبان اند. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ذرت و شغل اهالی زراعت است و دارای راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان بنجاب بخش طبس از شهرستان فردوس است که در 153 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و تعداد سکنۀ آن 95 تن شیعۀ فارسی زبان اند. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ذرت و شغل اهالی زراعت است و دارای راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
قلۀ مهم کوههای غربی یزد، به ارتفاع 3660 گز، (از جغرافیای طبیعی کیهان)، نام کوهی به یزد، (یادداشت مؤلف)، کوهی است در جنوب غربی یزد که قلۀ آن 4075 گز ارتفاع دارد، وجود همین کوه سبب شده است که در کنار دشتی سوزان و بی آب و علف، یزد و اطراف آن آب و هوایی بسیار خنک و مطبوع داشته باشد، (از فرهنگ فارسی معین) دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت، سکنۀ آن 812 تن، آب آن از چشمه های محلی، حمام و سه باب دکان دارد و روی ارتفاعات (4هزارگزی) آن آثار دو قلعۀ خرابۀ قدیمی به نام کول و چهل گزچال دیده می شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)، نام کوهی میان رودبار و رشت، (یادداشت مؤلف)
قلۀ مهم کوههای غربی یزد، به ارتفاع 3660 گز، (از جغرافیای طبیعی کیهان)، نام کوهی به یزد، (یادداشت مؤلف)، کوهی است در جنوب غربی یزد که قلۀ آن 4075 گز ارتفاع دارد، وجود همین کوه سبب شده است که در کنار دشتی سوزان و بی آب و علف، یزد و اطراف آن آب و هوایی بسیار خنک و مطبوع داشته باشد، (از فرهنگ فارسی معین) دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت، سکنۀ آن 812 تن، آب آن از چشمه های محلی، حمام و سه باب دکان دارد و روی ارتفاعات (4هزارگزی) آن آثار دو قلعۀ خرابۀ قدیمی به نام کول و چهل گزچال دیده می شود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)، نام کوهی میان رودبار و رشت، (یادداشت مؤلف)
نام شاعری فارسی زبان. و نظامی عروضی ذکر وی در عداد شاعرانی چون قمری گرگانی و رافعی نیشابوری و کفائی گنجه ای و کوسۀ فالی که اسامی ملوک طبرستان بدانان باقی مانده، آورده است. (چهار مقالۀ عروضی چ اروپا ص 28)
نام شاعری فارسی زبان. و نظامی عروضی ذکر وی در عداد شاعرانی چون قمری گرگانی و رافعی نیشابوری و کفائی گنجه ای و کوسۀ فالی که اسامی ملوک طبرستان بدانان باقی مانده، آورده است. (چهار مقالۀ عروضی چ اروپا ص 28)
یکی از دهستانهای نه گانه بخش خاش شهرستان زاهدان. این دهستان در باختر خاش قرار گرفته است و راه فرعی خاش به نرماشیر از این دهستان میگذرد و حدود آن به شرح زیر است: از شمال به دهستان اسگل آباد، از خاور به دهستان کلنگور، از جنوب به دهستان کارواند، از باختر به دهستان بزمان از شهرستان ایرانشهر. محلی جلگه با تپه های خاکی و هوای آن گرم معتدل است و آب آن از قنات، چشمه و چاه تأمین میگردد و بیشتر ساکنان دهستان چادرنشین هستند. محصول عمده آن: غلات، ذرت و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. از ده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. و جمعیت آن دوهزار تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
یکی از دهستانهای نه گانه بخش خاش شهرستان زاهدان. این دهستان در باختر خاش قرار گرفته است و راه فرعی خاش به نرماشیر از این دهستان میگذرد و حدود آن به شرح زیر است: از شمال به دهستان اسگل آباد، از خاور به دهستان کلنگور، از جنوب به دهستان کارواند، از باختر به دهستان بزمان از شهرستان ایرانشهر. محلی جلگه با تپه های خاکی و هوای آن گرم معتدل است و آب آن از قنات، چشمه و چاه تأمین میگردد و بیشتر ساکنان دهستان چادرنشین هستند. محصول عمده آن: غلات، ذرت و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. از ده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. و جمعیت آن دوهزار تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 23000گزی جنوب خاوری شهسوار و1000گزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس. هوای آن معتدل و دارای 65 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کاظم رود و محصول آن برنج و چای است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 23000گزی جنوب خاوری شهسوار و1000گزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس. هوای آن معتدل و دارای 65 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کاظم رود و محصول آن برنج و چای است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)