به معنی حلقه زدن مردم باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است. (برهان) (آنندراج). ترکی است. در جغتایی گوران، گورن حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد، نوعی اردوی سنگربندی شده، که به وسیلۀ گردونه هایی که به شکل دایره تنظیم کنند. ’جغتایی 468’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
به معنی حلقه زدن مردم باشد، و بعضی گویند به این معنی ترکی است. (برهان) (آنندراج). ترکی است. در جغتایی گوران، گورن حلقه ای که لشکری در گرد چیزی تشکیل دهد، نوعی اردوی سنگربندی شده، که به وسیلۀ گردونه هایی که به شکل دایره تنظیم کنند. ’جغتایی 468’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
سیمره - کرخه، سرچشمۀ عمده این رود از کوه الوند است و از دشت اسدآباد و نهاوند در مقابل کنگاور جاری شده دهلاقانی کوه را بریده تشکیل تنگه های باریک ومتعدد در آن داده بعد از آن که رود دیناور ضمیمۀ آن می شود از پای بیستون می گذرد و قبل از بیستون به جنوب منحرف شده از دره های کوچکی عبور میکند و سپس سیاه آب یا قره سو که از مشرق کرمانشاه می گذرد و پل تنگی دارد که در جادۀ همدان به کرمانشاه واقع شده به آن ملحق می شود و پس از آن از تنگه های کله عبور میکند و این تنگه ها از حیث مناظر طبیعی زیباترین تنگه های ایران بشمار میرود یعنی تا سیروان (شیروان) که رود گاماساب از مشرق به مغرب منحرف شده و باید کوه های مختلف را قطع کند تشکیل آبشارها و مناظر طبیعی متعددی میدهدکه شاید در سایر نقاط ایران نظیر آنها کمتر دیده میگردد، در میان شعبات متعددی که به آن ملحق میشود مهم ترین آنها از اینقرار است: رود ماهیدشت (توئه رود)، بالاوارو، هلیلان کرند و عده زیادی رودهای دیگر که همه بطور آبشار از کوه ها فرود می آید، از سیروان به بعد گاماساب داخل لرستان شده بنام سیمره نامیده میشود و از درۀ عمیق و عریضی می گذرد که در جنوب غربی آن کبیرکوه و در شمال شرقی آن مله کوه واقع شده که مجرای رود به آن نزدیکتر است، و در مله کوه رودبار از ساحل یسار ضمیمۀ سیمره شده و از آن ببعد تا کشگان رود شعبه دیگر ندارد، کشگان رود که سرچشمۀ آن در ناحیۀ ییلاقی ایل سگوند موسوم به کوه زردآلو است پس از دریافت شعبه الشتر و آفتاب و مادیان رود و غزال رود کوه هایی را بریده دره هایی مانند سیمره تشکیل داده در پل گامیشان به سیمره ملحق میگردد پس از آن تا پل تنگ از میان تخته سنگهایی که از کوه ها ریخته است عبور نموده از ساحل یسار آب خانی و بعضی شعبات دیگر به آن میریزد، در پل تنگ آبشار مهمی به ارتفاع 40 و عرض 3 متر دیده می شود که عمق آب رود در موقع خشکی قریب 15 متر ولی در موقع ذوب برف سرچشمه های سیمره تمام درۀ پل تنگ را آب گرفته و منظرۀ طبیعی عجیبی تشکیل میدهد پس ازپل تنگ داخل تنگۀ عمیقی شده در مقابل قلعۀ قاسم وارد جلگۀ خوزستان می شود و قبل از قلعۀ قاسم آب زال و تلارود به آن میریزد، از نقطۀ معروف به پای پل ببعد رود سیمره موسوم به کرخه شده از زمینهایی که بواسطۀ رسوبات خود آن تشکیل یافته می گذرد، و به باطلاقهای شط گامش (جاموس) ختم میشود ولی سابقاً از نهر هاشمی و جنوب شط جاموس و حویزه گذشته مستقیماً وارد باطلاقهای دجله میگردد، این رود در تاریخ قدیم به اسم اوکنی معروف بود و گاماساب (گاوماسا رود) نیز بمعنی گاومیش آب یعنی رود بزرگ میباشد، این رود دارای 550 سنگ آب است، (جغرافیایی طبیعی کیهان ج 1 صص 74 - 76)
سیمره - کرخه، سرچشمۀ عمده این رود از کوه الوند است و از دشت اسدآباد و نهاوند در مقابل کنگاور جاری شده دهلاقانی کوه را بریده تشکیل تنگه های باریک ومتعدد در آن داده بعد از آن که رود دیناور ضمیمۀ آن می شود از پای بیستون می گذرد و قبل از بیستون به جنوب منحرف شده از دره های کوچکی عبور میکند و سپس سیاه آب یا قره سو که از مشرق کرمانشاه می گذرد و پل تنگی دارد که در جادۀ همدان به کرمانشاه واقع شده به آن ملحق می شود و پس از آن از تنگه های کله عبور میکند و این تنگه ها از حیث مناظر طبیعی زیباترین تنگه های ایران بشمار میرود یعنی تا سیروان (شیروان) که رود گاماساب از مشرق به مغرب منحرف شده و باید کوه های مختلف را قطع کند تشکیل آبشارها و مناظر طبیعی متعددی میدهدکه شاید در سایر نقاط ایران نظیر آنها کمتر دیده میگردد، در میان شعبات متعددی که به آن ملحق میشود مهم ترین آنها از اینقرار است: رود ماهیدشت (توئه رود)، بالاوارو، هُلیلان کرند و عده زیادی رودهای دیگر که همه بطور آبشار از کوه ها فرود می آید، از سیروان به بعد گاماساب داخل لرستان شده بنام سیمره نامیده میشود و از درۀ عمیق و عریضی می گذرد که در جنوب غربی آن کبیرکوه و در شمال شرقی آن مله کوه واقع شده که مجرای رود به آن نزدیکتر است، و در مله کوه رودبار از ساحل یسار ضمیمۀ سیمره شده و از آن ببعد تا کشگان رود شعبه دیگر ندارد، کشگان رود که سرچشمۀ آن در ناحیۀ ییلاقی ایل سگوند موسوم به کوه زردآلو است پس از دریافت شعبه الشتر و آفتاب و مادیان رود و غزال رود کوه هایی را بریده دره هایی مانند سیمره تشکیل داده در پل گامیشان به سیمره ملحق میگردد پس از آن تا پل تنگ از میان تخته سنگهایی که از کوه ها ریخته است عبور نموده از ساحل یسار آب خانی و بعضی شعبات دیگر به آن میریزد، در پل تنگ آبشار مهمی به ارتفاع 40 و عرض 3 متر دیده می شود که عمق آب رود در موقع خشکی قریب 15 متر ولی در موقع ذوب برف سرچشمه های سیمره تمام درۀ پل تنگ را آب گرفته و منظرۀ طبیعی عجیبی تشکیل میدهد پس ازپل تنگ داخل تنگۀ عمیقی شده در مقابل قلعۀ قاسم وارد جلگۀ خوزستان می شود و قبل از قلعۀ قاسم آب زال و تلارود به آن میریزد، از نقطۀ معروف به پای پل ببعد رود سیمره موسوم به کرخه شده از زمینهایی که بواسطۀ رسوبات خود آن تشکیل یافته می گذرد، و به باطلاقهای شط گامش (جاموس) ختم میشود ولی سابقاً از نهر هاشمی و جنوب شط جاموس و حویزه گذشته مستقیماً وارد باطلاقهای دجله میگردد، این رود در تاریخ قدیم به اسم اوکنی معروف بود و گاماساب (گاوماسا رود) نیز بمعنی گاومیش آب یعنی رود بزرگ میباشد، این رود دارای 550 سنگ آب است، (جغرافیایی طبیعی کیهان ج 1 صص 74 - 76)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 6000 گزی باختر ساردوئیه، سر راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنۀ آن 10 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 6000 گزی باختر ساردوئیه، سر راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنۀ آن 10 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
برادر گرشاسب و پدر نریمان: برادر یکی داشت جوینده کام گوی شیردل بود گورنگ نام. اسدی. همان سال کاثرط برفت از جهان شد او نیز در خاک تاری نهان. اسدی. در تاریخ سیستان کورنگ با کاف تازی آمده و پسر گرشاسب دانسته شده است. رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 5 و 6 شود
برادر گرشاسب و پدر نریمان: برادر یکی داشت جوینده کام گوی شیردل بود گورنگ نام. اسدی. همان سال کاثرط برفت از جهان شد او نیز در خاک تاری نهان. اسدی. در تاریخ سیستان کورنگ با کاف تازی آمده و پسر گرشاسب دانسته شده است. رجوع به تاریخ سیستان چ بهار ص 5 و 6 شود
ونسان د (1712-1759 میلادی) عالم اقتصاد فرانسوی که در سن مالو متولد شد. وی نخستین بار آزادی تجارت غلات و مواد صنعتی را توصیه کرد مادموازل د (1566-1645 میلادی) زن ادیب فرانسوی که در پاریس متولد شد. وی دخترخواندۀ مونتنی بود و آثار او را دوباره به چاپ رساند
ونسان دُ (1712-1759 میلادی) عالم اقتصاد فرانسوی که در سن مالو متولد شد. وی نخستین بار آزادی تجارت غلات و مواد صنعتی را توصیه کرد مادموازل دُ (1566-1645 میلادی) زن ادیب فرانسوی که در پاریس متولد شد. وی دخترخواندۀ مونتنْی بود و آثار او را دوباره به چاپ رساند
گاوریش. احمق. گوبروت: نبود باید گوریش تا به آخر عمر که مردمان به چنین ضحکه ها شوند سمر. مسعودسعد. گر او از این پس گوریش خواندم شاید وز این حدیث نباید مرا نمود عدول. مسعودسعد. بود اندر جهان چو من گوریش باشد اندر جهان چو من نادان. مسعودسعد. رجوع به گاوریش و گوبروت شود
گاوریش. احمق. گوبروت: نبود باید گوریش تا به آخر عمر که مردمان به چنین ضحکه ها شوند سمر. مسعودسعد. گر او از این پس گوریش خوانَدم شاید وز این حدیث نباید مرا نمود عدول. مسعودسعد. بود اندر جهان چو من گوریش باشد اندر جهان چو من نادان. مسعودسعد. رجوع به گاوریش و گوبروت شود
کرنش. خم شده سلام کردن. (غیاث). نوعی از آداب که سلاطین را کنند و با کردن مستعمل است. (آنندراج). سجده و تعظیم و تکریم و عبادت و ستایش و خم شده ستایش کردن و به خاک افتادن. (ناظم الاطباء). تعظیم. تکریم. سجده. به خاک افتادن. (فرهنگ فارسی معین) : اگر در قول خود صادق بوده بلاتأمل به موکب عالی پیوسته سعادت کورنش دریابد. (عالم آراص 363 از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کرنش شود
کرنش. خم شده سلام کردن. (غیاث). نوعی از آداب که سلاطین را کنند و با کردن مستعمل است. (آنندراج). سجده و تعظیم و تکریم و عبادت و ستایش و خم شده ستایش کردن و به خاک افتادن. (ناظم الاطباء). تعظیم. تکریم. سجده. به خاک افتادن. (فرهنگ فارسی معین) : اگر در قول خود صادق بوده بلاتأمل به موکب عالی پیوسته سعادت کورنش دریابد. (عالم آراص 363 از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کرنش شود