جدول جو
جدول جو

معنی گورتر - جستجوی لغت در جدول جو

گورتر
(گَ رَ)
روز سوم ماگ که زنان هند روزه می گیرند. (ماللهند بیرونی ص 287) ، روز سوم بیشاک که زنان هند عید گیرند. (ایضاً ماللهند ص 288)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گواتر
تصویر گواتر
عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش، چخش
فرهنگ فارسی عمید
(خَ)
مرکّب از: گور + خر، به معنی خر صحرایی، چه گور به معنی صحرا و زمین هموار و دشت است. (غیاث اللغات) (آنندراج)، خر وحشی و بیابانی. (ناظم الاطباء)، گور. خرگور: ابتر. اخدری ّ. بنات الاکدر. بنات صعده، گورخران. جأب، گورخر درشت و سطبر. حمار وحش. حمار وحشی. دیدب. صتع. صدع. عیثمی ّ. عیر. فراء. (دهار)، فنّان. قلهبس، گور کهنسال. قهبله، گورخر ماده. مجول، مسحل، مسیّح. مشحج، شحّاج، ناعل، نوص، هجیره، گورخر درشت و آکنده گوشت. (منتهی الارب) :
گورخران میمنه ها ساختند
زاغان گلزار بپرداختند.
منوچهری.
گورخر درهمه دشت برافکنده به هم
همه را دوخته پهلو و سر سینه و بر.
فرخی.
و گورخری در راه بگرفتند به کمند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 513)، شاهزاده اسب برانگیخت و گورخر از پیش او بگریخت. (سندبادنامه ص 252)،
در بیابان چو گورخر می تاخت
بانگ می کرد و جفته می انداخت.
سعدی (صاحبیه)،
رجوع به گور شود
لغت نامه دهخدا
(تِ لُ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقعدر 27 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی و معتدل سالم و سکنۀ آن 89 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان قهاب بخش حومه شهرستان اصفهان واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری اصفهان و یک هزارگزی شمال شوسۀ اصفهان به یزد. کوهستانی ومعتدل است. سکنۀ آن 118 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن پنبه و صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی و کیش و گلیم بافی و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(گُرْ)
جان ورکر، (لرد) (1886- 1946 میلادی). مارشال انگلیسی که در لندن متولد شد. وی در سال های 1939 تا 1940 سردار نیروهای انگلیس در فرانسه و در سال های 1942 تا 1943 حکمران مالت و سرانجام در سال 1944 کمیسر بزرگ فلسطین بود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
طایفه ای از طوایف ناحیۀ مکران. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 101)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
ده کوچکی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار که در 55000 گزی جنوب خاوری دشتیاری، کنار دریای عمان واقع شده است. سکنۀ آن 3 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). این بندر در 25 درجۀ عرض شمالی و 59 درجۀ طول شرقی پاریس و 10 درجۀ طول شرقی طهران واقع شده است
لغت نامه دهخدا
(گُ جَ / جِ)
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر. واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری حسن کیف و یک هزارگزی شوسۀ مرزن آباد به کلاردشت. در محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 540 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و تهیۀ زغال و چوب است. معصوم زاده ای به نام سید محمد دارد که در کنار شوسه در اراضی این ده واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُرْ)
ژرژ هانری (1668- 1719م.). وزیر شارل دوازدهم که در فرانکونی متولد شد
لغت نامه دهخدا
(تَ)
که مانند گور بدود:
برق جه، بادگذر یوزدو و کوه قرار
شیردل پیل قدم گورتک آهوپرواز.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 2000 گزی جنوب سرباز، کنار راه فرعی سرباز به فیروزآباد. کوهستانی و گرم سیر مالاریایی است. سکنۀ آن 120 تن است. آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات و خرما و برنج و شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ سرباز هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ تِ)
مسکوک ایالات متحدۀ آمریکا، معادل 25 سنت. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
گواتر فرانسوی جخش هم آوای رخش چیزی باشد چون با تنگانی بزرگ که بر گردن افتد و درد نکند اما در بریدن مخاطره باشد: آن جخش ز گردنش در آویخته گویی خیکی است پر از باد بیاویخته از بار (لبیبی) باد غاره (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مانند گور بدود: برق جه باد گذر یوز دو و کوه قرار شیر دل پیل قدم گورتک آهو پرواز. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورخر
تصویر گورخر
خر صحرائی، گورخر درشت و سطبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کورتر
تصویر کورتر
مسکوک ایالات متحده آمریکا معادل 25 سنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
((گُ))
بزرگ شدن غده تیروئید در قسمت جلوی گردن، غمباد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گورخر
تصویر گورخر
((رِ خَ))
حیوانی است شبیه خر که بدنش خط های سیاه دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورتر
تصویر دورتر
ابعد
فرهنگ واژه فارسی سره
محلی دارای معدنی متروکه به ارتفاع، ۱۴۹ متر در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
استاندار، فرماندار
دیکشنری اردو به فارسی