جدول جو
جدول جو

معنی گورانی - جستجوی لغت در جدول جو

گورانی
منسوب به گوران (کرد)، رجوع به گوران شود
لغت نامه دهخدا
گورانی
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 24 هزارگزی جنوب میناب کنار راه مالرو میناب به جاسک، جلگه و گرمسیراست، سکنۀ آن 400 تن است، آب آن از چاه تأمین میشود، محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرواست، مزارع سرمست، سورکی، جوشکی، غلامرضایی و علی شاهی جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 30 هزارگزی جنوب میناب و 6 هزارگزی خاور راه مالرو جاسک به میناب، جلگه و گرمسیر است و 130 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
گورانی
منسوب به گوران
تصویری از گورانی
تصویر گورانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بورانی
تصویر بورانی
غذایی که از اسفناج یا بادمجان، ماست و سیر تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک سازند
فرهنگ لغت هوشیار
پدرام (وحشی) آدمی پرنده، تلخوم (گویش گیلکی) پرنده ای از راسته کبوتران بیگانه، کسی وحشی (مرغ کبوتر مردم)، کسی احدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
منسوب به فوران از مردن فور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گودانی
تصویر گودانی
جای نگهداری گاو گاودانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوچرانی
تصویر گوچرانی
شغل و عمل گاو چران گاو چراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوبانی
تصویر گوبانی
شغل و عمل گوبان گاوبانی
فرهنگ لغت هوشیار
آذرنگ درفشان شیدا تاپیک روشن منسوب به نور دارای نورمنور مقابل ظلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طورانی
تصویر طورانی
وحشی (مرغ، کبوتر، مردم)، کسی، احدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
منسوب به نور، دارای نور، منور، مقابل ظلمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
درخشان، روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
Luminescent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
Effervescent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
Convulsive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminescent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
痉挛的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
люмінесцентний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
булькаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
konwulsyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
люминесцентный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судомний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
musujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminescencyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
sprudelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
krampfhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminiscente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
шипучий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
судорожный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
luminescente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فورانی
تصویر فورانی
efervescente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دورانی
تصویر دورانی
convulsivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی