- گودانی
- جای نگهداری گاو گاودانی
معنی گودانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آغل گاو زاغه
منسوب به گلدان، (قالی بافی) از طرحهای قرار دادی هنر های تزیینی ایران که در آن معمولا در وسط نقش گلدانی را می کشند و گلها بدون آنکه از گلدان سر بیرون آورند. تمام حول و حوش گلدان را پر می کنند. این طرح امروزه تقریبا متروک شده است. طرح گلدانی از قرن دوازدهم هجری بسادگی و خشونت گراییده و تا حد زیادی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است
منسوب به گوران
گاو دانه حب البقر خلر
شغل و عمل گوبان گاوبانی
آغل گاو، زاغه
بالایی
جنینی
صمیمی
محبوس
ایرمان، دین یار، مغمرد، وخشی، مینوی، کاتوزی
درخشان، روشن
تجاری
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک سازند
پیرو آیین بودا
پیرو آیین بودا. یا دین بودایی. دین منسوب به بودا
یک سوم، سه یک
منسوب به رودگان
یکی از آلات ذوات الاوتار که بر آن چهار وتر بندند و بر نصف وی پوست کشند و بر آن پرده ها بندند و و آن مانند عود قدیم است
منسوب به روح، آنچه از مقوله روح و جان باشد، پیشوای مذهبی، پارسا
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
بید جو دانک
هر اندازه، چندان
اسبی ورزیده که مناسب چوگان بازی باشد
شغل چوپان نگهبانی گله گوسفند و گاو شبانی
محرم، خودی
محلی که خوکان را در آن نگهداری کنند، جایی کثیف و نامتناسب برای سکونت
حالت و چگونگی پردان
آش بلغور
منسوب به سندان، سندان گوش
سوداگر، تاجر
خشکسر (مالیخولیایی) باد ارچه به وزن خشکسر بود از من به عیار چرب تر بود (خاقانی) منسوب به سودا سوداوی