جدول جو
جدول جو

معنی گوباغ - جستجوی لغت در جدول جو

گوباغ
دهی است از دهستان رادکان بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد واقع در 78 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی جنوب راه مشهد به رادکان، هوای آن معتدل است و 95 تن سکنه دارد، آب آن از قنات تأمین میشود، محصولش غلات، چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است، راه اتومبیلرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوبان
تصویر گوبان
نگهبان گاو
فرهنگ فارسی عمید
نام حیزیست که بنای مخنثی نهاد، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 242)، نام کسی است که حیزی و مخنثی را او بنا نهاد و ازو زاییده شد، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، حیزی که بنای مخنثی نهاد، (فرهنگ رشیدی) :
زوباغ وقف کرده بر آن مرزت
کیر خر و منارۀ اسکندر،
طیان (از لغت فرس اسدی چ اقبال ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(گَ بَ دَ)
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 92هزارگزی جنوب خاوری درمیان و 15هزارگزی شمال خاوری درح. هوای آن گرم و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است به مرو، و معرب آن جوبان است، (منتهی الارب: جوب)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
گاوبان و گله چران گاو. (ناظم الاطباء) :
چون که با گاو و خرم صحبت فرمایی
گر تو دانی که نه گوبان و نه خربانم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 58 هزارگزی جنوب خاوری اهواز، کنار رود خانه گوبال و 6 هزارگزی جنوب راه اهواز به هفت گل واقع است، هوای آن گرم و سکنۀ آن 125 تن است، آب آن از رود گوبال تأمین میشود، محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن در تابستان اتومبیل رو است، ساکنان از طایفۀ جامع هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
به معنی گاوباز است. رجوع به گاوباز شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ / مِ)
گوی باز، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ)
دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار، در 23 هزارگزی شمال شرقی جغتای در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 491 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و زیره و کنجد، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
آنکه گله گاوان را چرا دهد گاوبان: چون که با گاو و خرم صحبت فرمایی گر تو دانی که نه گویان و نه خربانم ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اندرود بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی