جدول جو
جدول جو

معنی گواتی - جستجوی لغت در جدول جو

گواتی
(گُ خَ)
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس که در 140000 گزی باختر قشم سر راه مالرو قشم به باسعید واقع شده است. هوای آن گرم و سکنۀ آن 175 تن است. آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوایی
تصویر گوایی
گواه، آگاه، شاهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش، چخش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت، برای مثال دل من همی داد گفتی گوایی / که باشد مرا روزی از تو جدایی (فرخی - ۳۹۴)
گواهی خواستن: از کسی شهادت خواستن، به شهادت طلبیدن
گواهی دادن: شهادت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
تهیه شده از گوشت مثلاً خوراک گوشتی،
کنایه از پرگوشت، فربه مثلاً دام گوشتی،
گوشت دار مثلاً خال گوشتی
فرهنگ فارسی عمید
شهادت گواه بودن: عمری است پادشا ها، کز می تهی است جامم اینک ز بنده دعوی و ز محتسب گواهی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گوشت ساخته از گوشت. یا خال گوشتی. خال طبیعی مقابل خال مصنوعی، پرگوشت فربه چاق: گنجشک گوشتی. یا گوسفند (گاو) گوشتی. گوسفندی (گاوی) که برای کشتن پرورش دهند کاردی: دان که من بنده را خداوندی میوه و گوشتی فرستاده است میوه در ناضج اوفتاد و کسی اندرین فصل میوه ننهاده است گوشتی ماند و من در این ماندم زانکه رعنا و محتشم زاده است گفتم ای گوسفند کاه بخور کز علفها همینت آماده است. گفت: جو گفتمش ندارم گفت: در کدیه خدای بگشاده است. (انوری)، نوعی خرما (در حاجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواتی
تصویر رواتی
ظاهری و صوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوایی
تصویر گوایی
((گُ))
گواهی دادن، شهادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
شهادت، تأیید و تصدیق درستی یا نادرستی امری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
((گُ))
بزرگ شدن غده تیروئید در قسمت جلوی گردن، غمباد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
استشهاد، شهادت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
Certification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
Meaty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
charnu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
मांसल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
vleesachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certificering
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
carnoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
carnoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
fleischig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
сертифікація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
м'ясистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
сертификация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
мясистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
mięsisty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certyfikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
Zertifizierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گوشتی
تصویر گوشتی
carnudo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
certificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
प्रमाणपत्र
دیکشنری فارسی به هندی