جدول جو
جدول جو

معنی گواتر - جستجوی لغت در جدول جو

گواتر
عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش، چخش
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
فرهنگ فارسی عمید
گواتر
((گُ))
بزرگ شدن غده تیروئید در قسمت جلوی گردن، غمباد
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تواتر
تصویر تواتر
بسامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
پی در پی شدن، پیاپی رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
پی در پی شدن، پشت سرهم آمدن، پیاپی رسیدن، پیاپی بودن
فرهنگ فارسی عمید
گواتر فرانسوی جخش هم آوای رخش چیزی باشد چون با تنگانی بزرگ که بر گردن افتد و درد نکند اما در بریدن مخاطره باشد: آن جخش ز گردنش در آویخته گویی خیکی است پر از باد بیاویخته از بار (لبیبی) باد غاره (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
((تَ تُ))
پی درپی شدن، پیاپی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوار
تصویر گوار
مخفف گوارا، هر چیز خوش ذائقه و زود هضم را خوشگوار گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واتر
تصویر واتر
((تَ))
دورتر، آن سوتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواتر ساده
تصویر گواتر ساده
ساده جخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواتر اگزوفتالمیک
تصویر گواتر اگزوفتالمیک
فرانسوی ازه جخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیماری گواتر
تصویر بیماری گواتر
فرانسوی جخش باد غاره (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار