- گهوار
- تخت مانندی که کودک شیر خوار را در آن خوابانند: و هر گاه دایه مشغول بودی گاهواره بجنبانیدی
معنی گهوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از گهواره](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/2/7/8/mon-0027864.jpg)
![تصویری از زهوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/7/1/amd-0027124.jpg)
باریکه ای از چوب که در اطراف چهارچوب در بکوبند، تسمۀ باریک از چرم یا چیز دیگر که بر حاشیه و کنارۀ چیزی بدوزند، تسمه، بند، هر چیزی که مانند زه باشد، زه مانند
![تصویری از شهوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/5/6/amd-0035662.jpg)
هر چیز خوب و گران مایه، ویژگی آنچه درخور و لایق شاه باشد، با حالت شاهانه
گاهواره: وقت طفلیم که بودم شیرجو گاهوارم را که جنبانید ک او. (مثنوی)
![تصویری از زهوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/1/7/4/mon-0017413.jpg)
((زِ))
فرهنگ فارسی معین
زوار، نوار باریکی از چرم یا چیز دیگر که با آن حاشیه یا کناره چیزی را دوزند، چوب های باریکی که در اطراف چهارچوب در و پنجره کوبند
![تصویری از گهار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/nam/0/0/0/3/8/nam-0003805.jpg)
![تصویری از هوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/2/1/amd-0022123.jpg)
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار،
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
گاهواره جنبان: ای در این گهواره وحشت چو طفلان پای بست غم ترا گهواره جنبان و حوادث دایگان. (خاقانی)
پوششی که بشکل گهواره برند و دوزند و روی آن افکنند تا از تابش نور بر کودک خوابیده در آن جلوگیری شود و نیز پوشش مذکور مانع سرما و وزش باد گردد