- گهردان
- جای گوهر صندوقچه جواهر
معنی گهردان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
ترکیبی است از پیرامیدن و نوالژین که اثر ضد درد و ضد تب قوی دارد و در درمان زکام سرما خوردگی سیایتک روماتیسم لومبا گوومیگرن استعمال میشود این دارو را در تجارت بصورت قرصهای 50 سانتیگرمی میفروشند و مقدار معمولی استعمال آن 2- 1 گرم است
جایی که قبر در آن است قبرستان: یکی گوردانی است بر راه رو که گوری فزون نیست هر گاه نو. (گرشا) (نل: کهن گوردانی است بی راه رو گهی گور او کهنه و گاه نو)
دارای گوهر خداوند جواهر، دارای نژاد نیک نژاده اصیل، دارنده جوهر (تیغ و شمشیر و جز آن) جوهر دار: جود و عدلش هر دو نعمت ساز و محنت سوز باد دست و تیغش هر دو گوهر بار و گوهر دار باد (معزی)
جای گوهر صندوقچه جواهر
گردنده، در حال گردیدن
سه گروهان، یک سوم عدۀ هنگ
چرخنده، دوار، متحرک، بحرکت دوری سه گروهان
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مهربانی، منسوب به ماه مهر، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند
سپاسدار
صرف، مدیریت
صاحب نظر، صاحبنظر
مامور پلیس، پلیس
فلان و بهمان وبسیار، از کلمات و اسما مهمله است
داناتر
جوال، تنگ ظرف شراب، شراب
خورجین، جای بار
آهار دار
آمه زکابدان
زمینی که شاخه های درخت را در آن فرو برند تا سبز شود و از آنجا به جای دیگر نقل کنند تخمدان