از گوهر + آمای، نعت فاعلی از آماییدن به معنی پر کردن و آراستن باشد. آراسته به گوهر. پرکننده به گوهر، آنکه مروارید و جوهر را به رشته میکشد، آنکه نیکو حکم میکند. (ناظم الاطباء) ، هستی بخش. (بهار عجم) (آنندراج). هستی دهنده. موجد. خالق. آفریدگار: تویی گوهرآمای چار آخشیج مسلسل کن گوهران در مزیج. نظامی (از بهار عجم). گوهرآمای گنج خانه راز گنج گوهر چنین گشاید باز. نظامی
از گوهر + آمای، نعت فاعلی از آماییدن به معنی پر کردن و آراستن باشد. آراسته به گوهر. پرکننده به گوهر، آنکه مروارید و جوهر را به رشته میکشد، آنکه نیکو حکم میکند. (ناظم الاطباء) ، هستی بخش. (بهار عجم) (آنندراج). هستی دهنده. موجد. خالق. آفریدگار: تویی گوهرآمای چار آخشیج مسلسل کن گوهران در مزیج. نظامی (از بهار عجم). گوهرآمای گنج خانه راز گنج گوهر چنین گشاید باز. نظامی
گرایندۀگوهر. مایل به گوهر. مؤلف بهار عجم در معنی این کلمه نویسد: هرچند گرایش به معنی میل است لیکن چون میل بر چیز نامقدور نفع ندارد پس گرایش است که همان بسوی مقدور باشد و بنابراین گوهرگرای به معنی حاصل کننده گوهر باشد: از آن کان گوهرگرای آمدند چو کیخسروان بازجای آمدند. نظامی. چو ماند این یکی رشته گوهر بجای دگر ره شد آن رشته گوهرگرای. نظامی
گرایندۀگوهر. مایل به گوهر. مؤلف بهار عجم در معنی این کلمه نویسد: هرچند گرایش به معنی میل است لیکن چون میل بر چیز نامقدور نفع ندارد پس گرایش است که همان بسوی مقدور باشد و بنابراین گوهرگرای به معنی حاصل کننده گوهر باشد: از آن کان گوهرگرای آمدند چو کیخسروان بازجای آمدند. نظامی. چو ماند این یکی رشته گوهر بجای دگر ره شد آن رشته گوهرگرای. نظامی