- گنگان
- ابکام
معنی گنگان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنجان
طبق چوبی تبوک
طاسی باشد از مس و امثال آن که در بن آن یوراخ تنگی کنند بقدر زمانی معین یعنی چون آن طاس را بر روی آب ایستاده نهند بقدر آن زمان معین پر شود و به ته آب نشیند و بیشتر آبیاران و مزارعان دارند، ظرف آبی که در قدیم با آن پاسهاو ساعتهای شبانروز را معین میکرده اند ساعت آبی صندوق ساعت طاس ساعت بنکام، هر کاسه و طاس رویین و مسین را که ظرف طعام و یا آب باشد پنگان گویند کاس، تبوک سرطاس، جام زلفه اجانه انجانه، طشت تشت، ده برخ شبانروز (چه شبانروز را بده هنگام کرده اند)، یا پیروزه پنگان. آسمان نیلی پنگان. یا نیلی پنگان
لنگنده، در حال لنگیدن
ماری که تازه پوست انداخته باشد
پیالۀ مسی که ته آن سوراخ دارد و دهقانان سابقاً موقعی که می خواستند آب قنات یا رودخانه را میان خود تقسیم کنند آن را مقیاس قرار می دادند به این طریق که پنگان را میان تغاری پر از آب می گذاشتند تا کم کم پر شود و مدتی را که پنگان پر آب می شد یک پنگان می گفتند، ساعت آبی که در قدیم با آن ساعت های شب و روز را معین می کردند، پنگان، پنگ، سرچه، فنجان برای مثال در جهانی چه بایدت بودن / که به پنگان توانش پیمودن (سنائی - ۱۴۷) ، کاسه، طاس، پیاله، برای مثال این چه خیمه ست این که گویی پرگهر دریاستی / یا هزاران شمع در پنگان از میناستی (ناصرخسرو - ۲۲۵)
جا گرفته در چیزی، جمع شده گرد آمده، راست آمده صادق
لنگنده، درحال لنگیدن: و بسیار خلق پیش او (عیسی) گرد شدند چیزی لنگان و چیزی پیسان وبعضی لال
((پَ))
فرهنگ فارسی معین
کاسه ای مسی که ته آن سوراخ داشت و دهقانان در گذشته از آن برای تعیین مدت زمان استفاده از آب چشمه یا قنات استفاده می کردند. به این طریق که این کاسه را روی ظرفی از آب قرار می دادند، مدت زمان پر شدن این کاسه، فرصت استفاده هر دهقان از آب
طبق چوبی، تبوک
Lamely, Stumbling
mancando, cambaleante
lahm, taumelnd
kulawo, potykający się
хромая , спотыкающийся
кульгаво , спотикаючийся
mank, struikelend
débilmente, tambaleante
faiblement, trébuchant
zoppicando, barcollante
लंगड़ाते हुए , लड़खड़ाने वाला
dengan pincang, terhuyung-huyung
절뚝거리며 , 비틀거리는
בצליעה , מת stumbling
瘸着 , 摇晃的
弱々しく , よろめく
aksayarak, tökezleyen
kwa kuchechemea, akikwama
อย่างไม่มั่นคง , เดินเซ
খুঁড়িয়ে , পছন্দের
لنگڑاتے ہوئے , لڑکھڑاتا