جدول جو
جدول جو

معنی گنوئیه - جستجوی لغت در جدول جو

گنوئیه
(گَ نَ)
دهی است از دهستان گیسکان بخش بافت شهرستان سیرجان که در 18000 گزی شمال بافت و 4000 گزی خاور راه فرعی بافت به قلعه عسکر واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 75 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی بدون نقشه. راه آن مالرو است. مزارع سمیلی آباد، باغ حسن، سنگوییه جزء این ده است. ساکنان ازطایفۀ لک هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوریه
تصویر نوریه
(دخترانه)
منسوب به نور، درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثنویه
تصویر ثنویه
گروهی که قائل به دو مبدا خیر و شر هستند، معتقدان به ثنویت. بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آن ها را اصحاب اثنین هم خوانده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنویه
تصویر زنویه
ناله، مویه، زوزه، زوزۀ سگ
فرهنگ فارسی عمید
(دِهَُ یِ)
دهی است از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان. واقع در 20هزارگزی جنوب باختری رفسنجان با 135 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان بم با 80 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
دهی از دهستان کیسکان بخش بافت شهرستان سیرجان است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ)
دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان. دارای 40 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ یَ / یِ)
گنجایش. (شعوری ج 2 ورق 327) (ناظم الاطباء). گنجا. گنج. (شعوری ایضاً،) :
تاب آن حسن که بر هفت فلک گنجایه ست
جز که آهنگ دل خستۀ لاغر نکند.
مولوی (ازشعوری).
این کلمه با همین صورت و با شاهد فوق در فرهنگ شعوری آمده ومصحف است و صحیح مصراع دوم چنین است:
تاب آن حسن که در هفت فلک گنجا نیست.
مولوی (دیوان شمس چ فروزانفر ج 2 ص 140)
لغت نامه دهخدا
(کَ نِ)
دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ ئی یِ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم. واقع در یکهزارگزی جنوب راین کنار راه فرعی ساردوئیه به راین. سکنۀ آن یک خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان ده سرد بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 86هزارگزی جنوب بافت و 2هزارگزی باختر راه فرعی دولت آباد به بافت. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 80 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. واقع در 25هزارگزی جنوب ساردوئیه و 9هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از بخش ابرقوی شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب ابرقو و 3هزارگزی جادۀ ابرقو به فخرآباد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 457 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(گَ مِ)
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، واقع در 40000گزی شمال خاوری زرند و 6000گزی باختر راه مالرو زرند و راور. هوای آن سرد و دارای 99 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و شغل اهالی زراعت است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان رودان بخش کهنوج شهرستان بندرعباس، واقع در 40هزارگزی شمال میناب و 5000گزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب. هوای آن گرم و دارای 2500 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن خرما، مرکبات و رنگ است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ ئی یَ)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 10هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 2هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَهَْ رَ / رِ)
ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان نایین. واقع در 25هزارگزی جنوب باختر نایین و 2هزارگزی شوسۀ نایین به کوهپایه. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آبادشهرستان بندرعباس واقع در 55000گزی شمال باختری حاجی آباد و 15000گزی باختر راه شوسۀ کرمان به بندرعباس. هوای آن گرم و دارای 106 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول آن خرما و غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ زَ / زِ)
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، واقع در 9000گزی شمال خاوری زرند و 6000گزی خاور راه فرعی زرند به راور. هوای آن سرد و دارای 159 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود ومحصول آن غلات، حبوبات، تریاک و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَئی یَ)
ده کوچکی است از دهستان سیاه کوه بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 97000گزی جنوب بافت، سر راه مالرو کوشک به ده سرد. هوای آن سرد و دارای 15 تن سکنه است. مزرعۀ ده نو جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُرْ رِ)
دهی است از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان، واقع در 20000گزی جنوب شوسۀ رفسنجان و 35000گزی جنوب رفسنجان به کرمان. هوای آن سرد، دارای 112 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ ئی یَ)
دهی از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت. ساکنان از طایفۀ سلیمانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 18هزارگزی شمال ساردوئیه و 4هزارگزی باختر راه مالرو راین به ساردوئیه. محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان آن از طایفۀ مهنی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ثُ ئی یَ)
در نزد علماء منطق قسمی از قضیۀ حملیه باشد که بیان آن در ذکر معنی کلمه حمل بیاید. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(تَ فی یَ)
تنوفه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(تَنْ نو ری یَ)
تنوری. طعام یتخذ فی التنور. (بحرالجواهر). رجوع به تنوری شود
لغت نامه دهخدا
(شَ یَ / شَ ئی یَ)
رجل شنائیه، مرد دشمنی کننده. (منتهی الارب). مرد مبغض. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ ئی یَ)
دهی از دهستان پاریز بخش مرکزی سیرجان. سکنۀ آن 150 تن. آب آنجا از قنات. محصولات عمده آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ)
دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 55000گزی جنوب خاوری مسکون و 4000گزی جنوب راه مالرو کروک به مسکون واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 60 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی گله داری و زراعت و راه آن مالرو است. مزارع آب داغو و زیواری نگرکان جزء این ده است. ساکنین از طایفۀ امجزی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثنائیه
تصویر ثنائیه
قسمی از قضیه حملیه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنویه
تصویر زنویه
زوزه، ناله
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هفتمین ماه سال فرنگی برابر با بخشی از تیر و مرداد ماه هفتم سال فرنگی مطابق ثلث دوم و سوم تیر و ثلث اول امرداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثنویه
تصویر ثنویه
گروهی که قائل به دو مبدا هستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنویه
تصویر تنویه
بزرگ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار