ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم واقع در 4000 گزی شمال راین و 2000 گزی باختر فرعی راین به نی بید. سکنۀ آن 3 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم واقع در 4000 گزی شمال راین و 2000 گزی باختر فرعی راین به نی بید. سکنۀ آن 3 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است جزء دهستان حومه بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 18هزارگزی شمال باختر ایوانکی و 6هزارگزی راه شوسه تهران به خراسان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 285 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، انجیر ولبنیات و شغل اهالی زراعت، باغبانی و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. ساکنین از طایفۀ بوربور و هداوندی هستند که اکثر در تابستان به حدود لار میروند. راه آن مالرو است و از قهوه خانه کربلائی احمد، سر راه شوسه ماشین میتوان برد. بنای دو امامزاده آن نسبتاً قدیمی است. تپه و آثار ابنیه قدیم نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان حومه بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 18هزارگزی شمال باختر ایوانکی و 6هزارگزی راه شوسه تهران به خراسان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 285 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، انجیر ولبنیات و شغل اهالی زراعت، باغبانی و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. ساکنین از طایفۀ بوربور و هداوندی هستند که اکثر در تابستان به حدود لار میروند. راه آن مالرو است و از قهوه خانه کربلائی احمد، سر راه شوسه ماشین میتوان برد. بنای دو امامزاده آن نسبتاً قدیمی است. تپه و آثار ابنیه قدیم نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
آب گندیده و بدبوی. (آنندراج). آب ایستادۀ گندیده و بدبوی. (ناظم الاطباء). آبی که جل وزغ گرفته باشد. (شعوری ج 2 ص 292). آب راکد: بگشت آن همه مرغ و گنداب و نی ندید از ددان هیچ جز داغ پی. اسدی (گرشاسب نامه). به دشت و گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد به سختی سپاه. اسدی (گرشاسب نامه). ، آنجا که آبهای شستشوی و گنده در آن رود: گنداب حمام
آب گندیده و بدبوی. (آنندراج). آب ایستادۀ گندیده و بدبوی. (ناظم الاطباء). آبی که جل وزغ گرفته باشد. (شعوری ج 2 ص 292). آب راکد: بگشت آن همه مرغ و گنداب و نی ندید از ددان هیچ جز داغ پی. اسدی (گرشاسب نامه). به دشت و گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد به سختی سپاه. اسدی (گرشاسب نامه). ، آنجا که آبهای شستشوی و گنده در آن رود: گنداب حمام
یکی از ایالات ایران در زمان کورش. (ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 375). این ناحیه در زمان داریوش جزء ایالت هفتم بوده است. (ایضاً ج 2 ص 1473). گندار رابعضی با صفحه ای در شمال و شرقی کابل تطبیق کرده اند و برخی با کابل و پیشاور کنونی. (ایضاً ج 2 ص 1453)
یکی از ایالات ایران در زمان کورش. (ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 375). این ناحیه در زمان داریوش جزء ایالت هفتم بوده است. (ایضاً ج 2 ص 1473). گندار رابعضی با صفحه ای در شمال و شرقی کابل تطبیق کرده اند و برخی با کابل و پیشاور کنونی. (ایضاً ج 2 ص 1453)
شخصی است که نجاستهاو پلیدیها را پاک کند، و او را بعربی ’کناس’ و در هند ’حلال خور’ گویند. (برهان). بزبان هندی معنی اصلی آن فرومایه ترین مردم است که اکثر بپاسداری و نگاهبانی قریه ها و مواضع مأمور باشند و در اصل شیوه آنها خوکبانی بوده و اینکه از مدتی بر در سلاطین و امرای هندقومی باشند که آنها را ’خدمتیه’ گویند و در اصل ’چندال’ بوده اند، از عهد اکبر پادشاه این خدمت بر این قوم مقرر شده و طرف مقابل ایشان گروهی دیگر است مسمی به ’کلال’ و اینها شراب فروشند، میگویند که در عهد پادشاه مزبور شراب و گوشت خوک فروش شده بود و این دو فرقه مأمور بودند که هر دو جنس را فروخته نگهبانی دروازه میکرده باشند و از آن پس دربانی سلاطین بعهدۀ آن دو فرقۀ مذکور در فوق قرار گرفته بود، اگرچه آن رسم ناپسندیده برطرف شده. (آنندراج). فرومایه. (غیاث). کناس. جاروب کش. (ناظم الاطباء) ، در زبان کشمیر بمعنی نگهبان. (آنندراج). بمعنی پاسبان نیز آمده. (غیاث). پاسبان. (ناظم الاطباء) : بر آن که ز چندال و از برهمن فراوان بهر گوشه دید انجمن. اسدی. به نگهبانی چندال که دزد چمن است خضر را گم شده نعلین و عصا در کشمیر. طغرا (از آنندراج)
شخصی است که نجاستهاو پلیدیها را پاک کند، و او را بعربی ’کناس’ و در هند ’حلال خور’ گویند. (برهان). بزبان هندی معنی اصلی آن فرومایه ترین مردم است که اکثر بپاسداری و نگاهبانی قریه ها و مواضع مأمور باشند و در اصل شیوه آنها خوکبانی بوده و اینکه از مدتی بر در سلاطین و امرای هندقومی باشند که آنها را ’خدمتیه’ گویند و در اصل ’چندال’ بوده اند، از عهد اکبر پادشاه این خدمت بر این قوم مقرر شده و طرف مقابل ایشان گروهی دیگر است مسمی به ’کَلال’ و اینها شراب فروشند، میگویند که در عهد پادشاه مزبور شراب و گوشت خوک فروش شده بود و این دو فرقه مأمور بودند که هر دو جنس را فروخته نگهبانی دروازه میکرده باشند و از آن پس دربانی سلاطین بعهدۀ آن دو فرقۀ مذکور در فوق قرار گرفته بود، اگرچه آن رسم ناپسندیده برطرف شده. (آنندراج). فرومایه. (غیاث). کناس. جاروب کش. (ناظم الاطباء) ، در زبان کشمیر بمعنی نگهبان. (آنندراج). بمعنی پاسبان نیز آمده. (غیاث). پاسبان. (ناظم الاطباء) : بر آن که ز چندال و از برهمن فراوان بهر گوشه دید انجمن. اسدی. به نگهبانی چندال که دزد چمن است خضر را گم شده نعلین و عصا در کشمیر. طغرا (از آنندراج)
فیزیکدان انگلیسی (1820- 1893 میلادی). وی اولین بار اثر نور را در کلوئیدها کشف کرد و دانست که اگرنور از محلولهای کلوئیدی بگذرد مسیر خود را روشن می کند، در صورتی که اگر از محلولهای بلوری بگذرد مسیرش روشن نیست. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب صص 12-13 شود
فیزیکدان انگلیسی (1820- 1893 میلادی). وی اولین بار اثر نور را در کلوئیدها کشف کرد و دانست که اگرنور از محلولهای کلوئیدی بگذرد مسیر خود را روشن می کند، در صورتی که اگر از محلولهای بلوری بگذرد مسیرش روشن نیست. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب صص 12-13 شود
آب گندیده و بدبوی، باتلاق زمین باتلاقی: بدشت گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد بسختی سپاه. توضیح زمین کما بیش پستی که مقداری آب در آن جمع شده و بخارج راه نداشته باشد تولید باتلاق کند، جایی که آبهای شستشو و گنده در آن رود: گنداب حمام
آب گندیده و بدبوی، باتلاق زمین باتلاقی: بدشت گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد بسختی سپاه. توضیح زمین کما بیش پستی که مقداری آب در آن جمع شده و بخارج راه نداشته باشد تولید باتلاق کند، جایی که آبهای شستشو و گنده در آن رود: گنداب حمام