جدول جو
جدول جو

معنی گنبدی - جستجوی لغت در جدول جو

گنبدی
منسوب به گنبد: بشکل گنبد، گنبد، خیمه که بیک ستون بر پای باشد
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
فرهنگ لغت هوشیار
گنبدی
به شکل گنبد، خیمه کوچک، جست و خیز کردن
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
فرهنگ فارسی معین
گنبدی
به شکل گنبد، خیمۀ کوچکی که بر یک ستون استوار شود، نوعی جست و خیز
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
فرهنگ فارسی عمید
گنبدی
Domed
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گنبدی
abobadado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گنبدی
kuppelförmig
دیکشنری فارسی به آلمانی
گنبدی
kopułowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
گنبدی
купольный
دیکشنری فارسی به روسی
گنبدی
купольний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گنبدی
abovedado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گنبدی
en forme de dôme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گنبدی
a cupola
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گنبدی
koepelvormig
دیکشنری فارسی به هلندی
گنبدی
गुंबद जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
گنبدی
berbentuk kubah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گنبدی
돔 모양의
دیکشنری فارسی به کره ای
گنبدی
כיפה
دیکشنری فارسی به عبری
گنبدی
拱形的
دیکشنری فارسی به چینی
گنبدی
ドーム状の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گنبدی
kubbeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گنبدی
wa kupu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گنبدی
หลังคากระเบื้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
گنبدی
গম্বুজের মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی
گنبدی
گنبدی
دیکشنری فارسی به اردو
گنبدی
قبّبيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گنبد، غنچه گل. غنچه گل: گنبد نیلوفری گنبده گل شود پیش سنانت کزوست قصر ممالک متین. (خاقانی)، پیاله کاسه، نوعی جست حیوانات (آهو اسب و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبد
تصویر گنبد
سقف یا ساختمان بیضی شکل که غالباً با آجر بر فراز معابد و مساجد و یا قبور و آرامگاه ها می سازند
گنبد کبود: کنایه از آسمان، گنبد لاجوردی
گنبد لاجوردی: کنایه از آسمان، گنبد کبود
گنبد گل: کنایه از غنچۀ گل
گنبد طارونی: کنایه از آسمان، برای مثال ای گردگرد گنبد طارونی / یک بارگی بدین عجبی چونی؟ (ناصرخسرو - ۳۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
بدبویی تعفن: و از آبها گنده شده و زمینهاء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبد
تصویر گنبد
نوعی عمارت باشد مدور که از خشت و گل و آجر سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبد
تصویر گنبد
((گُ بَ))
قبّه و برآمدگی که بر بالای معابد و مساجد می سازند
فرهنگ فارسی معین
نوعی جست زدن حیوانات (آهو اسب و غیره)، دمر خوابیدن چنانکه درحال سجده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبر گنبدی
تصویر قبر گنبدی
گوراب گورابه
فرهنگ لغت هوشیار