گنبد. (برهان) (آنندراج). رجوع به گنبد شود، غنچۀ گل. (برهان) : اینک دهنم بر صفت گنبدۀ گل این گنبد فیروزه به یاقوت و زر آکند. خاقانی. گرزش چو لاله بردرد البرز را و گوید کافلاک را به گنبدۀ نستری ندارم. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 281). گنبد نیلوفری گنبدۀ گل شود پیش سنانت کزوست قصر ممالک حصین. خاقانی. ، پیاله و کاسه، جستن و خیز کردن. (برهان). و رجوع به گنبد شود