خانه ای که گنبد داشته باشد. خانه ای که بشکل گنبد است. خانه ای که گنبدی ساخته شده: سوی گنبدسرای غالیه فام پیش بانوی هند شد بسلام. نظامی (هفت پیکر ص 147). آمد از گنبد کبود برون شد به گنبدسرای صندل گون. نظامی
خانه ای که گنبد داشته باشد. خانه ای که بشکل گنبد است. خانه ای که گنبدی ساخته شده: سوی گنبدسرای غالیه فام پیش بانوی هند شد بسلام. نظامی (هفت پیکر ص 147). آمد از گنبد کبود برون شد به گنبدسرای صندل گون. نظامی
دهی است از دهستان خدابنده لواز بخش قروۀ شهرستان سنندج که در 26000گزی جنوب خاور گل تپه و 7000گزی خاور راه شوسۀ همدان به بیجار واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 500 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات، انگور، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که در تابستان از راه خوشاب اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان خدابنده لواز بخش قروۀ شهرستان سنندج که در 26000گزی جنوب خاور گل تپه و 7000گزی خاور راه شوسۀ همدان به بیجار واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 500 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات، انگور، صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که در تابستان از راه خوشاب اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان که در 20هزارگزی شمال باختری قوچان و 9هزارگزی جنوب راه شوسۀ قدیمی قوچان به شیروان واقع شده است. هوای آن سردسیر و سکنه اش 400 تن است. آب آن از رودخانه است. محصولش غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان که در 20هزارگزی شمال باختری قوچان و 9هزارگزی جنوب راه شوسۀ قدیمی قوچان به شیروان واقع شده است. هوای آن سردسیر و سکنه اش 400 تن است. آب آن از رودخانه است. محصولش غلات و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جرگلان بخش مانۀ شهرستان بجنورد که در 48هزارگزی شمال باختری مانه و 4هزارگزی جنوب راه شوسۀ بجنورد به حصارچه واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 100 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جرگلان بخش مانۀ شهرستان بجنورد که در 48هزارگزی شمال باختری مانه و 4هزارگزی جنوب راه شوسۀ بجنورد به حصارچه واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 100 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام نوایی و صوتی است از موسیقی. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج 2 ص 297). این بیت را از منوچهری دامغانی شاهد آورده اند: دو گوشت همیشه سوی گنجدار دو چشمت همیشه سوی اهوران. ’فرهنگ نظام’ ولی این بیت در دیوان چ کازیمیرسکی (ص 100) و چ دبیرسیاقی (ص 62) بدین صورت آمده و اصح است: دو گوشت همیشه سوی گنج گاو دو چشمت همیشه سوی احوران. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
نام نوایی و صوتی است از موسیقی. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (شعوری ج 2 ص 297). این بیت را از منوچهری دامغانی شاهد آورده اند: دو گوشت همیشه سوی گنجدار دو چشمت همیشه سوی اهوران. ’فرهنگ نظام’ ولی این بیت در دیوان چ کازیمیرسکی (ص 100) و چ دبیرسیاقی (ص 62) بدین صورت آمده و اصح است: دو گوشت همیشه سوی گنج گاو دو چشمت همیشه سوی احوران. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
غنچۀ گل. (برهان) (غیاث اللغات) (آنندراج) : فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون اجل چو گنبد گل برشکافدش عمدا. خاقانی. قمری گفتا ز گل مملکت سرو به کاندک بادی کند گنبد گل را خراب. خاقانی. رجوع به گنبده گل شود، پیالۀزرین. (برهان) (آنندراج)
غنچۀ گل. (برهان) (غیاث اللغات) (آنندراج) : فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون اجل چو گنبد گل برشکافدش عمدا. خاقانی. قمری گفتا ز گل مملکت سرو به کاندک بادی کند گنبد گل را خراب. خاقانی. رجوع به گنبده گل شود، پیالۀزرین. (برهان) (آنندراج)
دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 20000 گزی شمال قصرقند، کنار راه مالرو قصرقند به چانف واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 100 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج، خرما، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 20000 گزی شمال قصرقند، کنار راه مالرو قصرقند به چانف واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 100 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج، خرما، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
خزینه دار. (شعوری ج 2 ص 2972). خزانه دار. (ناظم الاطباء) ، صاحب گنج. متمول. غنی: همه کدخدایند مزدور کیست همه گنج دارند گنجور کیست ؟ فردوسی. سر گنجداران پر از بیم گشت ستمکاره را دل به دو نیم گشت. فردوسی. گنجداران فزون ز حد شمار گنج بر گنج ساختند نثار. نظامی
خزینه دار. (شعوری ج 2 ص 2972). خزانه دار. (ناظم الاطباء) ، صاحب گنج. متمول. غنی: همه کدخدایند مزدور کیست همه گنج دارند گنجور کیست ؟ فردوسی. سر گنجداران پر از بیم گشت ستمکاره را دل به دو نیم گشت. فردوسی. گنجداران فزون ز حد شمار گنج بر گنج ساختند نثار. نظامی
آنکه پشم و کرک را بمالد و نمد سازد. چون یار جفا پیشه نمد مال بود ما پیر نمد پوش و قلندر باشیم. (مجمع الاصناف. نسخه نفیسی متعلق بکتابخانه مرکزی دانشگاه شماره 620)
آنکه پشم و کرک را بمالد و نمد سازد. چون یار جفا پیشه نمد مال بود ما پیر نمد پوش و قلندر باشیم. (مجمع الاصناف. نسخه نفیسی متعلق بکتابخانه مرکزی دانشگاه شماره 620)