جدول جو
جدول جو

معنی گنبدو - جستجوی لغت در جدول جو

گنبدو
(گُمْ بَ)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان که در 20000گزی شمال زرند و 12000گزی خاور فرعی زرند به راور واقع شده و سکنه اش یک خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرن ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنبد
تصویر گنبد
سقف یا ساختمان بیضی شکل که غالباً با آجر بر فراز معابد و مساجد و یا قبور و آرامگاه ها می سازند
گنبد کبود: کنایه از آسمان، گنبد لاجوردی
گنبد لاجوردی: کنایه از آسمان، گنبد کبود
گنبد گل: کنایه از غنچۀ گل
گنبد طارونی: کنایه از آسمان، برای مثال ای گردگرد گنبد طارونی / یک بارگی بدین عجبی چونی؟ (ناصرخسرو - ۳۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
به شکل گنبد، خیمۀ کوچکی که بر یک ستون استوار شود، نوعی جست و خیز
فرهنگ فارسی عمید
(گُمْ بَ لُ)
دهی است جزء دهستان افشاریۀ بخش آوج شهرستان قزوین که در 33هزارگزی شمال آوج و 9هزارگزی راه شوسه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 329 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن مختصر غلات و باغات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالی و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ)
دهی است از دهستان بیلوار بخش رامیاران شهرستان سنندج که در 10000گزی شمال باختری کامیاران و 1000گزی باختر راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 360 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن مالرو است. گنبده دو محل است به فاصله 2000گز که گنبده علیا و سفلی نامیده میشوند. سکنۀ گنبده بالا 195 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ دَ / دِ)
گنبد. (برهان) (آنندراج). رجوع به گنبد شود، غنچۀ گل. (برهان) :
اینک دهنم بر صفت گنبدۀ گل
این گنبد فیروزه به یاقوت و زر آکند.
خاقانی.
گرزش چو لاله بردرد البرز را و گوید
کافلاک را به گنبدۀ نستری ندارم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 281).
گنبد نیلوفری گنبدۀ گل شود
پیش سنانت کزوست قصر ممالک حصین.
خاقانی.
، پیاله و کاسه، جستن و خیز کردن. (برهان). و رجوع به گنبد شود
لغت نامه دهخدا
(گُمْ بَ)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار که در 19000گزی خاور بیجارو 36000گزی شمال باختری پیرتاج و 11000گزی شمال راه شوسۀ بیجار به همدان واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 170 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ بُ)
پادشاه بورگونی، عموی کلوتیلد که در سال 516 میلادی مرده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
منسوب به گنبد: بشکل گنبد، گنبد، خیمه که بیک ستون بر پای باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گندو
تصویر گندو
کندو
فرهنگ لغت هوشیار
گنبد، غنچه گل. غنچه گل: گنبد نیلوفری گنبده گل شود پیش سنانت کزوست قصر ممالک متین. (خاقانی)، پیاله کاسه، نوعی جست حیوانات (آهو اسب و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
به شکل گنبد، خیمه کوچک، جست و خیز کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
قبّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
Domed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
en forme de dôme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
купольний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
গম্বুজের মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
abobadado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
kuppelförmig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
kopułowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
گنبدی، گنبد
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
گنبدی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
wa kupu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
หลังคากระเบื้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
abovedado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
kubbeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
ドーム状の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
拱形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
כיפה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
купольный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
berbentuk kubah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
गुंबद जैसा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
koepelvormig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
a cupola
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گنبدی
تصویر گنبدی
돔 모양의
دیکشنری فارسی به کره ای