جدول جو
جدول جو

معنی گنبدقابوس - جستجوی لغت در جدول جو

گنبدقابوس
(گُمْ بَ دِ)
شهرستان گنبدقابوس قبلاً از نظر ادارۀ آمار و ثبت احوال مرکز دشت گرگان ولی از نظر تقسیمات کشوری یکی از بخشهای شهرستان گرگان بود و در سال 1328 به شهرستان تبدیل گردید. حدود و خلاصه مشخصات آن بشرح زیر است:
حدود: از طرف شمال به مرز ایران و کشور اتحاد جماهیر شوروی، از خلیج حسینقلی دریای مازندران، همه جا در طول رود خانه اترک تا محل اتصال اترک به رود خانه سومبار و ازآن به بعد خطالرأس کوه سنگوداغ تا حدود شمالی آبادی نارلی از بخش مراوه تپه (از آن به بعد جزء شهرستان بجنورد است) ، از طرف جنوب به شهرستان گرگان (بخشهای مینودشت، رامیان، علی آباد مرکزی) ، از طرف خاور به شهرستان بجنورد و از طرف باختر به دریای مازندران متصل می شود.
وضع کلی طبیعی شهرستان گنبدقابوس یا دشت گرگان: دشت مسطحی است که با شیب بسیار کمی به دریای مازندران منتهی میشود. در این دشت جز قسمتهای خاور و شمال خاوری هیچگونه عارضه ای به نظر نمی رسد. در ازمنۀ قدیم که سطح دریای مازندران بالاتر بوده این صحرا را آب دریا فراگرفته بوده، ولی به مرور زمان در نتیجۀ پایین رفتن دریا و رسوبات رودهای مهم گرگان و اترک و غیره که شرح آنها داده خواهد شد بحال فعلی درآمده و اینک نیز بواسطۀ عقب نشینی دریا تدریجاً به وسعت دشت افزوده میشود. زمینهای نزدیک به ارتفاعات برای زراعت مستعد است و از بهترین مراتع محسوب میگردد و هر قدر به دریا نزدیک میشود شوره زار و لم یزرع است.
آب و هوا: هوای دشت در تابستان گرم و در زمستان معتدل است و وزش باد خاوری در تابستان هوا را گرم نموده و وزش باد شمال باختری از طرف دریااز گرمی هوا میکاهد. در زمستان باران بیشتر از برف میبارد، در صورتی که باد شمال بوزد منجر به یخبندان میشود. چون افق شهرستان باز و بمحض وزش باد ابرها متفرق میشوند، لذا بارندگی دشت کمتر از نواحی دیگر گرگان است. ارتفاعات: در قسمت شمال خاوری دشت کوه شرقی غربی سنگوداغ واقع گردیده که خطالرأس آن مرز ایران و شوروی محسوب میگردد. مرتفعترین قلۀ آن به ارتفاع 735 گز در شمال آجی سو و قلۀ شمال خاوری نارلی به ارتفاع 812 متر است. در قسمت شمال خاوری گنبدقابوس بین دو دره رود اترک و رود گرگان کوهستان کم ارتفاعی به نام گلیجه داغ و نارلی داغ وجود دارد. مرتفعترین قلۀ آن به ارتفاع 712 گز در شمال گچی سو، 822 گز در شمال قلیج ایشان و 908 متر در جنوب مراوه تپه و شمال آبادی عرب است. ارتفاعات خاوری دشت دنبالۀ سلسله جبال البرز است که به کوههای شهرستان بجنورد متصل میشود و مرتفعترین قلۀ آن در خاور این شهرستان مشهور به کوه زاو به ارتفاع 1434 متر است. رودهای دشت گرگان به شرح زیر است: 1- رود خانه اترک، سرچشمۀ رود مذکور از ارتفاعات هزارمسجد خراسان است که در خاور مراوه تپه وارد این شهرستان میشود و از وسط بخش مراوه گذشته در قلعه چات با رود خانه سومبار یکی شده، از این محل به بعد مرز ایران و شوروی محسوب میشود و در خلیج حسینقلی به دریای مازندران منتهی میگردد. رود خانه مزبور در منطقه دشت به مرور زمان بستر خود را به عمق 2 الی 20 متر فروبرده و قابل استفاده جز برای آشامیدن نیست و از اینجه برون به بعد در برنج کاری استفاده میشود. موقع طغیان بهار و تابستان آب آن فوق العاده تقلیل مییابد. 2- رود خانه گرگان، سرچشمۀ آن ارتفاعات آلاداغ خراسان است. در خاور دهستان گوگلان از معبر کوهستانی گذشته وارد دشت میشود. بستر این رودخانه نیز در عمق بیش از 5 متر واقع است و جز برای آشامیدن استفاده دیگری از آن نمیشود. این رودخانه سراسر دشت گرگان را طی نموده در باختر خواجه نفس به دریای مازندران میریزد. اکثر آبادیهای طوایف آتابادی، جعفربای در طرفین این رودخانه قرار گرفته اند. 3- رود خانه ساری سو، سرچشمۀ آن از کوههای گلی داغ است، با رود خانه یلی چشمه یکی شده در حدود چای قوشن به رود خانه گرگان متصل میشود. 4- رود خانه اوغان، سرچشمۀ آن ارتفاعات نردین و دانیال است، با رودهای فارسیان و فرنگ یکی شده در حدود بایلر گامیشلی به رود خانه گرگان متصل میشود. 5- رود خانه خرخر، سرچشمۀ آن کوههای دهستان دزدین است که در قلی تپه از کوهستان خارج شده و در اراضی سارلی به رودخانه گرگان متصل میشود. از این رود خانه نهری بوسیلۀ قنات به شهر گنبدقابوس برده شده است. 6 -رود خانه حاجی لر، این رودخانه از اتصال دو رود خانه چهل چای و نرمه آب تشکیل شده است اولی از ارتفاعات جنوبی قله قافه و دومی از مارکوه سرچشمه گرفته و در هزار گزی قصبۀ مینودشت یکی شده پس از مشروب نمودن برخی از قراء در خرابه های شهر قدیم جرجان به رود خانه گرگان میریزد. 7- رود خانه نوده رود، سرچشمۀ آن ارتفاعات خوش ییلاق است و در اراضی آبادی خوجم لی به رودخانه گرگان میریزد. شهرستان گنبدقابوس یا دشت گرگان یکی از بهترین مراتع نواحی شمال کشور محسوب میشود و برای نگاهداری گوسفند، شتر و اسب بسیار مناسب است. غلات بخوبی در آن به عمل می آید و در صورتی که با وسائل موتوری کشت و زرع معمول شود، محصول عمده برداشته میشود. دشت گرگان از نظر تقسیمات ادارۀ آمار با مراعات نقاط ترکمن نشین به 8 حوزه تقسیم گردیده است. صورت زیربخشهای تابع و تعداد قراء و جمعیت آن را نشان میدهد.
نام بخش، شمارۀ حوزه آمار، نام طایفه، تعداد آبادی، جمعیت.
مرکزی 1-5-6-8آتابای
123-41 هزار
گمیشان 2جعفربای
16- 27 \’
پهلوی دژ 3آتابای
20- 17 \’
اترک 4\’
34- 11 \’
مراوه تپه 7\’
23- 11 \’
بنابر آمار فوق به اضافۀ سکنۀ شهر گنبدقابوس شهرستان دشت گرگان از 217 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 116هزار تن است. زبان مادری سکنۀ شهرستان ترکمنی است و مردمی که سواد دارند و یا خدمت زیر پرچم انجام داده اند و بازرگانان و کسبه به فارسی آشنا میباشند. بواسطۀ مسطح بودن اراضی به اکثر نقاط شهرستان اتومبیل رفت و آمد می کند، فقط در زمستان و بهار که بارندگی زیاد است، عبوراتومبیل قدری مشکل میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُمْ بَ دَ)
شهر کوچک گنبدقابوس مرکز شهرستان دشت گرگان در 94 هزارگزی شمال خاوری گرگان و 164 هزار گزی شمال شاهرود، در جنوب و نزدیک رود خانه عظیم گرگان واقع شده و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 55 درجه و 10 دقیقه، عرض 37 درجه و 15 دقیقه. اختلاف ساعت آن با طهران 14 دقیقه و 3 ثانیه است. این شهر قبل از دوره پهلوی قصبه ای بیش نبود و در موقع اصلاحات نواحی شمال مورد توجه واقع گشت و خیابانهای منظم شمالی جنوبی و شرقی غربی در آن احداث گشت. با تشویق ساکنین بناهای قابل ملاحظه ای در طرفین خیابانها بنا گردید. گرچه بعد از وقایع شهریور رو به خرابی نهاد، ولی اینک که مرکز شهرستان شده ممکن است در آتیه آبادتر گردد. جمعیت شهر در حدود 9هزار تن است که دو سوم آن ترکمن و بقیه فارسی زبان و آذربایجانی هستند. آب این شهر بوسیلۀ قناتی که از رود خانه خرخر منشعب گردیده تأمین میشود و آب چاههای آن برای استفادۀ غیر شرب خوب است. گنبدقابوس مرکز دوائر دولتی شهرستان و مرکز پادگان نظامی و عشایری است. گنبدقابوس از بناهای تاریخی کشور در شمال شهر واقع شده و از مسافت بسیار دوری دیده میشود. این گنبد به امر قابوس بن وشمگیر در سال 397 ه. ق. بنا شده و در تابستان سال 1308 با نظارت ادارۀ باستان شناسی تعمیر گردیده است. خرابه های شهر قدیم جرجان در 3 هزار گزی جنوب باختری شهر در زاویه ای که ازاتصال دو رود خانه گرگان و حاجی لر تشکیل شده واقع گردیده است. این شهر یکی از شهرهای آباد دوره قبل از اسلام بوده و یزید بن محلب در تاریخ 98 هجری قمری / 716 میلادی این شهر را تسخیر و خراب نموده، سپس مجدداً به آبادی آن اقدام نمود. بعداً این شهر مدتی پایتخت کشور گردید و در قرنهای 3 و 4 هجری قمری خیلی آباد و باشکوه بوده و در حملۀ مغول برای همیشه ویران و با خاک یکسان شد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). برای اطلاع از مقالات و کتبی که راجع به گنبدقابوس در آنها شرحی آمده است رجوع به یادداشتهای قزوینی ج 3 س 270 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ دَ)
دهی است از دهستان گوگلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس. ناحیه ای است واقع در دشت و دارای 200 تن سکنه. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نمدمالی است. مجاور آبادی امامزاده ای بنام عبدالله دارد و بنای آن در زمان میر علی شیر ساخته شده و قبر میر علی شیر و سلطان حسین در این زیارتگاه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ / پِ)
دهی از دهستان جعفربای بخش گمیشان شهرستان گنبدقابوس. دارای 2100 تن سکنه. آب آن از استخر و چاه. محصول آن غلات و حبوبات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان جعفری بای، بخش گمیشان شهرستان گنبدقابوس، واقع در 18000گزی خاوری گمیشان و جنوب رود خانه گرگان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریایی است. سکنۀ ان 1000 تن می باشد. آب آن از رود خانه گرگان و محصول آن غلات، حبوب، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان گلیم، قالیچه بافی و نمدبافی است. راه فرعی و پل چوبی روی رود خانه گرگان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس. کوهستانی و معتدل است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان کوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس با 180 تن سکنه. واقع در 63 هزارگزی شمال شرقی گنبدقابوس و 3 هزارگزی قودنه. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گُلْ لی جَ / جِ)
ده مخروبه ای است از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس که در 46000گزی شمال خاوری لاشلی برون، کنار رود خانه اترک نزدیک مرز ایران و شوروی واقع شده است. در حدود 250 تن ترکمن در اطراف این محل ساکنندکه زمستان متفرق میشوند. شغل عمده آنان زراعت و گله داری است. آب آنجا از رود خانه اترک تأمین میشود. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
برجی مربوط به خاندان آل زیار که در قرن چهارم هجری درگرگان
فرهنگ گویش مازندرانی