دهی است از دهستان هندیجان بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 9هزارگزی جنوب باختری ایذه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 120 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان هندیجان بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 9هزارگزی جنوب باختری ایذه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 120 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، شاشه گمیز کردن: شاشیدن
شاش، اِدرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، اِدرار، پیشاب، بَول، زَهراب، پیشار، پیشیار، میزَک، چامیز، چامیر، چامین، چَمین، کُمیز، شاشه گمیز کردن: شاشیدن
دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 7هزارگزی باختر سی سخت و هفت هزارگزی باختر راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز هوای آن سرد و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه پل کلو تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی آنان قالی، جوال و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ بویراحمد هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 7هزارگزی باختر سی سخت و هفت هزارگزی باختر راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز هوای آن سرد و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه پل کلو تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی آنان قالی، جوال و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ بویراحمد هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
باژ. باج. مکس. کلمه گمرک بنابر مشهور از ریشه یونانی کوم مرکس یا کومرکی و به معنی حقوقی است که بر کالا و مال التجاره تعلق می گیرد و به عقیدۀ بعضی از نویسندگان پس از فتح قسطنطنیه دولت عثمانی این واژه را از زبان یونانی اخذ و با تلفظ ترکی، یعنی کومروک مورد استفاده قرار داده است. در فارسی این کلمه از ترکی گرفته شده، در ضمن معاهدات نادرشاه با سلطان محمودخان اول پادشاه عثمانی (1195 ه. ق.) کلمه گمرک ذکر گردیده است. ظاهراً از زمانی که تجارت میان اقوام و ملل معمول بوده حقوق و عوارض گمرکی نیز از بابت عبور یا ورود و صدور کالا از بازرگانان اخذ و دریافت می شده، چنانکه در یونان قدیم معادل یک پنجاهم و در امپراطوری روم معادل یک چهلم بهای کالا حقوق گمرکی دریافت می گردیده است. بنابه عقیدۀ پرفسورراولینسون مستشرق معروف انگلیسی در زمان اشکانیان اداره گمرک در ایران وجود داشته و آنچه وارد کشور می گردیده، مانند: ابریشم چین و ادویۀ هندوستان و کالاهای رومی در دفاتر مخصوص ثبت و از صاحبان آنها حقوق معینی دریافت می شده، ولی کالاهای خارجی از پرداخت حقوق و عوارض مطلق معاف بوده است. در زمان ساسانیان اداره ای برای دریافت باج و حقوق متعلق به کالاها به نام دیوان وجود داشته که بعداً اعراب نیز همین کلمه را برای ادارات مأمور وصول مالیات خود قبول نموده و کلمه ’دوآن’ هم که ترجمه فرانسوی گمرک می باشد از لغت مزبور اخذ گردیده است. در عهدنامۀ خسروپرویز با یوستی نیانوس در مادۀ سوم آمده که تجار ایرانی و رومی همچنانکه از اعصار قدیم تا آن تاریخ به سوداگری مشغول بوده اند، از آن پس هم می توانند به تجارت هر قسم متاع بپردازند، اما کالای آنان باید از دوائر معمولی گمرک بگذرد. در مادۀ چهارم مقرر شده که نمایندگان و رسولان رسمی هر یک از متعاهدین در سرزمین طرف مقابل حق استفاده از اسبان چاپار دارند و می توانند بدون مانع و بی پرداخت عوارض گمرکی تمام اجناس را که همراه دارند وارد خاک دیگری بنمایند. پس از هجوم عربها و فتح ایران، خلیفۀ دوم مقررات گمرکی را در تمام ممالک مفتوحه برقرار نمود بدین طریق که از کالاهای متعلق به یهود و نصاری از هر بیست درهم یک درهم و از سایرین از هر ده درهم یک درهم حقوق و عوارض اخذ می کردند. ابن حوقل می گوید: (در عهد عباسی) هر سالی یک میلیون درهم از کالاهای صادرۀ از آذربایجان به نواحی ری باج می گرفتند. و این کالاها بیشتر برده و چهارپا و گاو و گوسفند و اجناس دیگر بود. در دوره های بعد در ایران بیشتر رویۀ تجارت آزاد مرسوم بوده است. از زمان صفویه به بعد از کالاهای وارده به کشور حقوق و عوارضی بنام فرضه گرفته میشده است. عوارض گمرکی کالاهای وارد از طریق خلیج فارس به کیفیت بهای آنها تعیین می شده است، منتها چون دولت قادر به نظارت دقیق در اخذ حقوق گمرکی نبوده از زمان شاه سلیمان 1085 هجری قمری / 1674م. گمرک به اجاره داده شد و این ترتیب بیش از دو قرن تا ورود رایزنان بلژیکی در ایران ادامه داشت. در سنۀ 1277 هجری شمسی اجارۀ گمرک لغو شد. علت اصلی این الغاءاین بود که به موجب عهدنامۀ ترکمانچای مقرر شده بود از کالاهای وارد از روسیۀ تزاری فقط پنج درصد بها به عنوان حقوق گمرکی اخذ شود. و سه سال بعد، سایر دول نیز به عنوان دول کاملهالوداد، از مزایای مزبور شروع به استفاده کرده بودند و در واقع حقوق گمرکی در ایران به طور یکنواخت بر اساس پنج درصد استوار گردیده بود، بدون آنکه با دولت ایران معامله شده باشد. بعداً که دولت ایران مبادرت به استقراض از روسیه و انگلستان نمود و درآمدهای گمرکی شمال و جنوب گروگان این وامها قرار داده شد، به منظور جلوگیری از حیف و میل درآمدهای گمرکی و با توجه به لزوم رعایت موازنۀ سیاسی، دولت ایران در زمان مظفرالدین شاه و صدارت امین الدوله مبادرت به استخدام مستشاران بلژیکی نمود. بنابه پیشنهاد رئیس هیئت مزبور که عنوان وزیر گمرکات یافته بود و فرمان همایونی مورخ 18 ذیحجه 1318 هجری قمری اجارۀ گمرکخانه ها و وصول عوارض داخلی، از قبیل: حقوق خانات و راهداری و قپانداری ملغی و مقرر شد از بهای اجناس وارد به مأخذ 5 درصد و به اضافه از هر بار چهل من تبریز بیست ودو شاهی از مکاری دریافت گردد. پس از استقرار مشروطیت، عنوان وزارت از رئیس هیئت مستشاران بلژیکی سلب شد و ادارۀ کل گمرک تحت نظارت وزارت دارائی قرار گرفت. اولین تعرفۀ گمرکی ایران براساس وزن و ارزش، در سال 1282 هجری شمسی بوسیلۀ مستشاران بلژیکی تنظیم گردید و ده سال پس از اجرای آن، درآمدهای گمرکی کشور که در سال 1277 ده میلیون ریال بوده به 47میلیون ریال ترقی کرد. در سال 1299 هجری شمسی تعرفۀ دیگری براساس وزن و تعداد وضع گردید که از لحاظ واردات، مشتمل بر 52 باب و 94 قسمت جزو و از لحاظ صادرات، مشتمل بر 12 باب بود. حداکثر حقوقی که به موجب این تعرفه دریافت میشد در سال 1306 هجری شمسی بالغ بر 90میلیون ریال بود. پس از الغای کاپیتولاسیون نخستین قانون تعرفۀ گمرکی ایران در اردیبهشت 1307 براساس حداقل و حداکثر حقوق گمرکی تصویب شد. بموجب آن، دولی که الغای کاپیتولاسیون را به رسمیت شناخته و بالنتیجه به عقد قرار داد بازرگانی با ایران توفیق یافته بودند از تعرفۀ حداقل استفاده کردند و کالاهایی که از سایر کشورها وارد میشد مشمول پرداخت حداکثر حقوق گمرکی گردید. در سالهای 1315 و 1320 و 1329 و 1332 هجری شمسی چندین بار در قانون تعرفۀ گمرکی ایران تجدید نظر شد. و سرانجام با استفاده از تجربیات جامعۀ ملل سابق و طرحی که برای تعرفۀ گمرکی تهیه گردیده و در بسیاری از کشورهای جهان مورد استقبال و استفاده قرار گرفته بود، قانون تعرفۀ گمرکی در دهم تیر 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. قانون مزبور مشتمل بر 36 ماده و جدول منضم به آن است که مشتمل بر 21 فصل و 86 بخش و 991 نوع کالا است. در این فصول، انواع کالاها به حال مادۀ اولیه، نیمه ساخته و تمام شده و آماده به مصرف ذکر شده و با رعایت احتیاجات کشور، تولیدات داخلی، تقویت و حمایت صنایع ملی و قوه خرید و میزان نیازمندی طبقۀ مصرف کننده برای آنها حقوق و عوارض گمرکی وضع گردیده است. درآمد ادارۀ گمرک در اولین سال تأسیس (1277 هجری شمسی) جمعاً بالغ بر ده میلیون ریال بود و در سال 1338 هجری شمسی به بیش از 9میلیارد ریال که برابر با یک سوم بودجۀ کل کشور بود رسید. در قبال این درآمد هنگفت، هزینۀ اداری گمرکخانه در سال 1338 بالغ بر 240میلیون ریال، یعنی کمتر، از 3% درآمد مذکور بود. (ماهنامۀ گمرک از شماره 347 به بعد، ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشیدیاسمی چ 2 ص 146، میهن ما تألیف محمد حجازی صص 675- 678، راهنمای ایران، نشریۀ دائره جغرافیای ستاد ارتش سال 1330 صص 55-58، جغرافیای اقتصادی کیهان صص 411-415، تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 2 ص 93 و ترجمه همان کتاب به فارسی ج 2 ص 110)
باژ. باج. مَکس. کلمه گمرک بنابر مشهور از ریشه یونانی کوم مرکس یا کومرکی و به معنی حقوقی است که بر کالا و مال التجاره تعلق می گیرد و به عقیدۀ بعضی از نویسندگان پس از فتح قسطنطنیه دولت عثمانی این واژه را از زبان یونانی اخذ و با تلفظ ترکی، یعنی کومروک مورد استفاده قرار داده است. در فارسی این کلمه از ترکی گرفته شده، در ضمن معاهدات نادرشاه با سلطان محمودخان اول پادشاه عثمانی (1195 هَ. ق.) کلمه گمرک ذکر گردیده است. ظاهراً از زمانی که تجارت میان اقوام و ملل معمول بوده حقوق و عوارض گمرکی نیز از بابت عبور یا ورود و صدور کالا از بازرگانان اخذ و دریافت می شده، چنانکه در یونان قدیم معادل یک پنجاهم و در امپراطوری روم معادل یک چهلم بهای کالا حقوق گمرکی دریافت می گردیده است. بنابه عقیدۀ پرفسورراولینسون مستشرق معروف انگلیسی در زمان اشکانیان اداره گمرک در ایران وجود داشته و آنچه وارد کشور می گردیده، مانند: ابریشم چین و ادویۀ هندوستان و کالاهای رومی در دفاتر مخصوص ثبت و از صاحبان آنها حقوق معینی دریافت می شده، ولی کالاهای خارجی از پرداخت حقوق و عوارض مطلق معاف بوده است. در زمان ساسانیان اداره ای برای دریافت باج و حقوق متعلق به کالاها به نام دیوان وجود داشته که بعداً اعراب نیز همین کلمه را برای ادارات مأمور وصول مالیات خود قبول نموده و کلمه ’دوآن’ هم که ترجمه فرانسوی گمرک می باشد از لغت مزبور اخذ گردیده است. در عهدنامۀ خسروپرویز با یوستی نیانوس در مادۀ سوم آمده که تجار ایرانی و رومی همچنانکه از اعصار قدیم تا آن تاریخ به سوداگری مشغول بوده اند، از آن پس هم می توانند به تجارت هر قسم متاع بپردازند، اما کالای آنان باید از دوائر معمولی گمرک بگذرد. در مادۀ چهارم مقرر شده که نمایندگان و رسولان رسمی هر یک از متعاهدین در سرزمین طرف مقابل حق استفاده از اسبان چاپار دارند و می توانند بدون مانع و بی پرداخت عوارض گمرکی تمام اجناس را که همراه دارند وارد خاک دیگری بنمایند. پس از هجوم عربها و فتح ایران، خلیفۀ دوم مقررات گمرکی را در تمام ممالک مفتوحه برقرار نمود بدین طریق که از کالاهای متعلق به یهود و نصاری از هر بیست درهم یک درهم و از سایرین از هر ده درهم یک درهم حقوق و عوارض اخذ می کردند. ابن حوقل می گوید: (در عهد عباسی) هر سالی یک میلیون درهم از کالاهای صادرۀ از آذربایجان به نواحی ری باج می گرفتند. و این کالاها بیشتر برده و چهارپا و گاو و گوسفند و اجناس دیگر بود. در دوره های بعد در ایران بیشتر رویۀ تجارت آزاد مرسوم بوده است. از زمان صفویه به بعد از کالاهای وارده به کشور حقوق و عوارضی بنام فرضه گرفته میشده است. عوارض گمرکی کالاهای وارد از طریق خلیج فارس به کیفیت بهای آنها تعیین می شده است، منتها چون دولت قادر به نظارت دقیق در اخذ حقوق گمرکی نبوده از زمان شاه سلیمان 1085 هجری قمری / 1674م. گمرک به اجاره داده شد و این ترتیب بیش از دو قرن تا ورود رایزنان بلژیکی در ایران ادامه داشت. در سنۀ 1277 هجری شمسی اجارۀ گمرک لغو شد. علت اصلی این الغاءاین بود که به موجب عهدنامۀ ترکمانچای مقرر شده بود از کالاهای وارد از روسیۀ تزاری فقط پنج درصد بها به عنوان حقوق گمرکی اخذ شود. و سه سال بعد، سایر دول نیز به عنوان دول کاملهالوداد، از مزایای مزبور شروع به استفاده کرده بودند و در واقع حقوق گمرکی در ایران به طور یکنواخت بر اساس پنج درصد استوار گردیده بود، بدون آنکه با دولت ایران معامله شده باشد. بعداً که دولت ایران مبادرت به استقراض از روسیه و انگلستان نمود و درآمدهای گمرکی شمال و جنوب گروگان این وامها قرار داده شد، به منظور جلوگیری از حیف و میل درآمدهای گمرکی و با توجه به لزوم رعایت موازنۀ سیاسی، دولت ایران در زمان مظفرالدین شاه و صدارت امین الدوله مبادرت به استخدام مستشاران بلژیکی نمود. بنابه پیشنهاد رئیس هیئت مزبور که عنوان وزیر گمرکات یافته بود و فرمان همایونی مورخ 18 ذیحجه 1318 هجری قمری اجارۀ گمرکخانه ها و وصول عوارض داخلی، از قبیل: حقوق خانات و راهداری و قپانداری ملغی و مقرر شد از بهای اجناس وارد به مأخذ 5 درصد و به اضافه از هر بار چهل من تبریز بیست ودو شاهی از مکاری دریافت گردد. پس از استقرار مشروطیت، عنوان وزارت از رئیس هیئت مستشاران بلژیکی سلب شد و ادارۀ کل گمرک تحت نظارت وزارت دارائی قرار گرفت. اولین تعرفۀ گمرکی ایران براساس وزن و ارزش، در سال 1282 هجری شمسی بوسیلۀ مستشاران بلژیکی تنظیم گردید و ده سال پس از اجرای آن، درآمدهای گمرکی کشور که در سال 1277 ده میلیون ریال بوده به 47میلیون ریال ترقی کرد. در سال 1299 هجری شمسی تعرفۀ دیگری براساس وزن و تعداد وضع گردید که از لحاظ واردات، مشتمل بر 52 باب و 94 قسمت جزو و از لحاظ صادرات، مشتمل بر 12 باب بود. حداکثر حقوقی که به موجب این تعرفه دریافت میشد در سال 1306 هجری شمسی بالغ بر 90میلیون ریال بود. پس از الغای کاپیتولاسیون نخستین قانون تعرفۀ گمرکی ایران در اردیبهشت 1307 براساس حداقل و حداکثر حقوق گمرکی تصویب شد. بموجب آن، دولی که الغای کاپیتولاسیون را به رسمیت شناخته و بالنتیجه به عقد قرار داد بازرگانی با ایران توفیق یافته بودند از تعرفۀ حداقل استفاده کردند و کالاهایی که از سایر کشورها وارد میشد مشمول پرداخت حداکثر حقوق گمرکی گردید. در سالهای 1315 و 1320 و 1329 و 1332 هجری شمسی چندین بار در قانون تعرفۀ گمرکی ایران تجدید نظر شد. و سرانجام با استفاده از تجربیات جامعۀ ملل سابق و طرحی که برای تعرفۀ گمرکی تهیه گردیده و در بسیاری از کشورهای جهان مورد استقبال و استفاده قرار گرفته بود، قانون تعرفۀ گمرکی در دهم تیر 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. قانون مزبور مشتمل بر 36 ماده و جدول منضم به آن است که مشتمل بر 21 فصل و 86 بخش و 991 نوع کالا است. در این فصول، انواع کالاها به حال مادۀ اولیه، نیمه ساخته و تمام شده و آماده به مصرف ذکر شده و با رعایت احتیاجات کشور، تولیدات داخلی، تقویت و حمایت صنایع ملی و قوه خرید و میزان نیازمندی طبقۀ مصرف کننده برای آنها حقوق و عوارض گمرکی وضع گردیده است. درآمد ادارۀ گمرک در اولین سال تأسیس (1277 هجری شمسی) جمعاً بالغ بر ده میلیون ریال بود و در سال 1338 هجری شمسی به بیش از 9میلیارد ریال که برابر با یک سوم بودجۀ کل کشور بود رسید. در قبال این درآمد هنگفت، هزینۀ اداری گمرکخانه در سال 1338 بالغ بر 240میلیون ریال، یعنی کمتر، از 3% درآمد مذکور بود. (ماهنامۀ گمرک از شماره 347 به بعد، ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشیدیاسمی چ 2 ص 146، میهن ما تألیف محمد حجازی صص 675- 678، راهنمای ایران، نشریۀ دائره جغرافیای ستاد ارتش سال 1330 صص 55-58، جغرافیای اقتصادی کیهان صص 411-415، تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 2 ص 93 و ترجمه همان کتاب به فارسی ج 2 ص 110)
پهلوی گومچ (رجوع به گمیختن شود). در فارسی ’گمیز’ با کاف ضبط کرده اند و اصح با گاف است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). بول. شاش. شاشه. پیشاب. غائط بود (؟) و گروهی بول و شاشه را هم به همین نام خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 184). پیشاب را گویند که شاش باشد و به عربی بول خوانند. (برهان). با اول مکسور شاشه باشد و آن را به تازی بول خوانند. (جهانگیری). شاشه. (الفاظ الادویه). به وزن تمیز و بعضی به کسر دانند، یعنی پیشاب که بول تفسیر عربی آن است و سروری به کاف تازی دانسته. (آنندراج). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 319 شود: آتشی بنشاند از تن تفت و تیز چون زمانی بگذرد گردد گمیز. (از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 1087). حجاج بدانجا همی آمد، راهبی را دید بر خری نشسته همی رفت چون بدانجا رسید که امروز شهرستان واسط است خر بایستاد و گمیز کرد و راهب سبک فرودآمد و آن گمیز از روی زمین برگرفت و به دور انداخت. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). بیا ای پاک مغز من، ببو گلزار نغز من به رغم هر خری کاهل، که مشک او گمیز آمد. مولوی (دیوان شمس ج 2 ص 36)
پهلوی گومچ (رجوع به گمیختن شود). در فارسی ’گمیز’ با کاف ضبط کرده اند و اصح با گاف است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). بول. شاش. شاشه. پیشاب. غائط بود (؟) و گروهی بول و شاشه را هم به همین نام خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 184). پیشاب را گویند که شاش باشد و به عربی بول خوانند. (برهان). با اول مکسور شاشه باشد و آن را به تازی بول خوانند. (جهانگیری). شاشه. (الفاظ الادویه). به وزن تمیز و بعضی به کسر دانند، یعنی پیشاب که بول تفسیر عربی آن است و سروری به کاف تازی دانسته. (آنندراج). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 319 شود: آتشی بنشاند از تن تفت و تیز چون زمانی بگذرد گردد گمیز. (از احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 1087). حجاج بدانجا همی آمد، راهبی را دید بر خری نشسته همی رفت چون بدانجا رسید که امروز شهرستان واسط است خر بایستاد و گمیز کرد و راهب سبک فرودآمد و آن گمیز از روی زمین برگرفت و به دور انداخت. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). بیا ای پاک مغز من، ببو گلزار نغز من به رغم هر خری کاهل، که مشک او گمیز آمد. مولوی (دیوان شمس ج 2 ص 36)
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شمال خاوری درمیان و 6هزارگزی شمال آواز. هوای آن گرم و دارای 1775 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، شلغم، چغندر و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو می باشد. طوایف بهلولی، امام داود، حاج حقدار در این ده سکنی ̍ دارند. دارای دبستان و دفتر ازدواج و طلاق نیز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 42هزارگزی شمال خاوری درمیان و 6هزارگزی شمال آواز. هوای آن گرم و دارای 1775 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، شلغم، چغندر و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو می باشد. طوایف بهلولی، امام داود، حاج حقدار در این ده سکنی ̍ دارند. دارای دبستان و دفتر ازدواج و طلاق نیز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نوعی از رستنی است سرخ رنگ که طعم آن ترش بود و در بعضی از فرهنگها بجای یاءتحتانی نون هم مرقوم است. (فرهنگ رشیدی). رستنی باشد سرخ رنگ و ترشمزه و به کسر اول هم آمده است. (برهان). نوعی از رستنی سرخ که طعم ترش دارد و صحیح آن نمتک به نون است. (فرهنگ رشیدی). نوعی از رستنی است. سرخ رنگ که طعم آن ترش بود و در جهانگیری و برهان چنین نوشته اند اما رشیدی گفته بجای تاء فوقانی نون است تصحیف شده.... (انجمن آرا) (آنندراج). چیزی است سرخ ازرستنیها طعم ترش بود از درخت آرندش و در زبان گویا تمنگ، بجای یاء نون مرقوم است. (شرفنامۀ منیری). رجوع به تمنگ و نمتک شود و گویا تصحیفی از تمشک است
نوعی از رستنی است سرخ رنگ که طعم آن ترش بود و در بعضی از فرهنگها بجای یاءتحتانی نون هم مرقوم است. (فرهنگ رشیدی). رستنی باشد سرخ رنگ و ترشمزه و به کسر اول هم آمده است. (برهان). نوعی از رستنی سرخ که طعم ترش دارد و صحیح آن نمتک به نون است. (فرهنگ رشیدی). نوعی از رستنی است. سرخ رنگ که طعم آن ترش بود و در جهانگیری و برهان چنین نوشته اند اما رشیدی گفته بجای تاء فوقانی نون است تصحیف شده.... (انجمن آرا) (آنندراج). چیزی است سرخ ازرستنیها طعم ترش بود از درخت آرندش و در زبان گویا تمنگ، بجای یاء نون مرقوم است. (شرفنامۀ منیری). رجوع به تمنگ و نمتک شود و گویا تصحیفی از تمشک است
دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان که در 75000گزی جنوب خاوری نصرت آباد و 35000گزی باختر راه شوسۀ زاهدان به خاش واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 250 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و ذرت وشغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ ناروئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش نصرت آباد شهرستان زاهدان که در 75000گزی جنوب خاوری نصرت آباد و 35000گزی باختر راه شوسۀ زاهدان به خاش واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 250 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و ذرت وشغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ ناروئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
گوی کوچک. گوی خرد. گویچه، تکمۀ گوی گریبان. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری) (آنندراج). گوی گریبان و گوی که بر سر ازار بندند. و گوی که بر سر فرج باشد. (بهار عجم) (آنندراج) : سیلی خورد از گویک زهدانی خاتون هر نطفۀ افسرده که جست از کمر تو. سنایی (از بهار عجم). دجه، گویک پیراهن. قعموط، گویک گوی گردانک. و قعموطه، گویک. (منتهی الارب) ، زهدان رحم را و زه نطفه را گویند. (بهار عجم) (آنندراج) ، گلوله ای که جعل گرداند و آن سرگین چهارپایان باشد: دحروجه، گویک گوه گردان. (منتهی الارب)
گوی کوچک. گوی خرد. گویچه، تکمۀ گوی گریبان. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری) (آنندراج). گوی گریبان و گوی که بر سر ازار بندند. و گوی که بر سر فرج باشد. (بهار عجم) (آنندراج) : سیلی خورد از گویک زهدانی خاتون هر نطفۀ افسرده که جست از کمر تو. سنایی (از بهار عجم). دُجَه، گویک پیراهن. قُعموط، گویک گوی گردانک. و قُعموطَه، گویک. (منتهی الارب) ، زهدان رحم را و زه نطفه را گویند. (بهار عجم) (آنندراج) ، گلوله ای که جعل گرداند و آن سرگین چهارپایان باشد: دحروجه، گویک گوه گردان. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان گروه بخش ساردوئیۀشهرستان جیرفت، 18000گزی شمال ساردوئیه و 3000گزی باختر راه مالرو ساردوئیه به راین. کوهستانی سردسیر و40 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات می باشد. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گروه بخش ساردوئیۀشهرستان جیرفت، 18000گزی شمال ساردوئیه و 3000گزی باختر راه مالرو ساردوئیه به راین. کوهستانی سردسیر و40 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات می باشد. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
گوی کوچک گویچه: بر جیب و کله نهند پس تر آن قوقه لعل و گویک زر. (تحفه العراقین)، تکمه گوی گریبان، گویی که بر سر فرج باشد: سیلی خورد از گویک زهدانی خاتون هر نطفه افسرده که جست از کمر تو. (سنائی)، زهدان رحم، سرگین چهار پایان که جعل آن را میگرداند
گوی کوچک گویچه: بر جیب و کله نهند پس تر آن قوقه لعل و گویک زر. (تحفه العراقین)، تکمه گوی گریبان، گویی که بر سر فرج باشد: سیلی خورد از گویک زهدانی خاتون هر نطفه افسرده که جست از کمر تو. (سنائی)، زهدان رحم، سرگین چهار پایان که جعل آن را میگرداند
مالیاتی که در مرز از کالاهائی که وارد یا صادر میشود میگیرند ترکی از ایتالیایی به آرش سوداگری در انگلیسی واژه برابر گمرک} گمرسی {است کوستاک باژ وجهی که دولت برای دخول یا خروج کالا و مال التجاره گیرد: تلگراف اندر زمان ناصرالدین شد درست پس مظفر شاه گمرک را نمود اصلاح و پست، جمع (غلط) گمرکات. یا اداره گمرک. اداره ای که اخذ وجوه گمرک بعهده آن محول است
مالیاتی که در مرز از کالاهائی که وارد یا صادر میشود میگیرند ترکی از ایتالیایی به آرش سوداگری در انگلیسی واژه برابر گمرک} گمرسی {است کوستاک باژ وجهی که دولت برای دخول یا خروج کالا و مال التجاره گیرد: تلگراف اندر زمان ناصرالدین شد درست پس مظفر شاه گمرک را نمود اصلاح و پست، جمع (غلط) گمرکات. یا اداره گمرک. اداره ای که اخذ وجوه گمرک بعهده آن محول است
فرانسوی بر گرفته از نامواژه ی} گوتس {تنده کاری گونه ای از مهرازی (معماری سنج خرد ناب) با کاربرد بام های تنده یا سراشیب و کمانه های جناغی، زمخت، ارامک (وحشی) منسوب به گت منسوب به قوم گت، سبک هنری که در فرانسه در اواخر قرن 12 م. بوجود آمد و در سراسر دوره قرون وسطی تا اواسط قر. 16 در اروپا معمول بود. اصطلاح گتیک (گتی) در قرن 16 متداول گردید و منظور اصلی موجدان این اصطلاح تحقیر این سبک بود زیرا مردم آن دوران که در نتیجه تحقیقات باستانشناسی فریفته هنر روم شده بودند تصور میکردند که این سبک متعلق باقوام نیمه وحشی گت است. مختصات این سبک را باید در نوع معماری قرنهای 16- 12 م. جستجو کرد معماری گتی نقاشی و پیکر تراشی را بخدمت خود در آورد. خصایص این سبک ازین قرار است: الف - استعمال طاق بشکل چلیپا های بیضوی. ب - عمومیت دادن قوس جناقی بجای قوس هلالی. ج - استعمال ستونی که انتهای آن نیم طاق دارد. و آن نوعی قوس اتکایی است. د - اختراع اشکال جدید برای تزیین ابنیه
فرانسوی بر گرفته از نامواژه ی} گوتس {تنده کاری گونه ای از مهرازی (معماری سنج خرد ناب) با کاربرد بام های تنده یا سراشیب و کمانه های جناغی، زمخت، ارامک (وحشی) منسوب به گت منسوب به قوم گت، سبک هنری که در فرانسه در اواخر قرن 12 م. بوجود آمد و در سراسر دوره قرون وسطی تا اواسط قر. 16 در اروپا معمول بود. اصطلاح گتیک (گتی) در قرن 16 متداول گردید و منظور اصلی موجدان این اصطلاح تحقیر این سبک بود زیرا مردم آن دوران که در نتیجه تحقیقات باستانشناسی فریفته هنر روم شده بودند تصور میکردند که این سبک متعلق باقوام نیمه وحشی گت است. مختصات این سبک را باید در نوع معماری قرنهای 16- 12 م. جستجو کرد معماری گتی نقاشی و پیکر تراشی را بخدمت خود در آورد. خصایص این سبک ازین قرار است: الف - استعمال طاق بشکل چلیپا های بیضوی. ب - عمومیت دادن قوس جناقی بجای قوس هلالی. ج - استعمال ستونی که انتهای آن نیم طاق دارد. و آن نوعی قوس اتکایی است. د - اختراع اشکال جدید برای تزیین ابنیه