جدول جو
جدول جو

معنی گلی - جستجوی لغت در جدول جو

گلی
(دخترانه)
مانند گل، قرمز رنگ، منسوب به گل، مانند گل، به رنگ گل
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ نامهای ایرانی
گلی
به رنگ گل سرخ، گل فروش
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ فارسی عمید
گلی
چیزی که از گل ساخته شده باشد، گل آلود
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ فارسی عمید
گلی
(گِ)
دهی است از دهستان گسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد که در 23هزارگزی شمال باختری بجنورد و 3هزارگزی جنوب راه شوسۀ عمومی بجنورد به اینچه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 346 تن است. آب آنجا از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، بنشن، چغندر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است که در تابستان اتومبیل می توان به آنجا برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
گلی
(گِ)
گل آلود. گلناک. آلوده به گل. منسوب به گل و خاکی، سفالی و ساخته شده از گل. (ناظم الاطباء).
- امثال:
عمر گلی است، سخت بداخم. عظیم ترش رو.
گلی برای کسی آب گرفتن، در تداول عامه، مقدمات زیان یا آسیب برای کسی فراهم ساختن. برای او مایه گرفتن
لغت نامه دهخدا
گلی
رنگ سرخ، برنگ گل گل آلود، آلوده به گل و خاکی شده
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ لغت هوشیار
گلی
((گُ))
دارای رنگ قرمز روشن
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ فارسی معین
گلی
((گِ))
آلوده یا آغشته به گل، گل آلود، ساخته شده از گل
تصویری از گلی
تصویر گلی
فرهنگ فارسی معین
گلی
آل، گلفام، گلرنگ، گلگون
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گلی
زهرةً
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به عربی
گلی
Floral
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گلی
floral
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گلی
گلو، چوبی که گوشه های دو جوال را به هم متصل کند و یک بار.، بند، نام قطعه چوب کوتاه در بازی الک دولک، نوزاد ریز جثه
فرهنگ گویش مازندرانی
گلی
kwiatowy
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به لهستانی
گلی
wa maua
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گلی
floral
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گلی
پھولدار
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به اردو
گلی
ফুলেল
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به بنگالی
گلی
ดอกไม้
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به تایلندی
گلی
çiçeksi
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گلی
цветочный
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به روسی
گلی
花柄の
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گلی
花的
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به چینی
گلی
פרחוני
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به عبری
گلی
꽃무늬의
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به کره ای
گلی
blumig
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به آلمانی
گلی
पुष्पीय
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به هندی
گلی
bloemig
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به هلندی
گلی
floreale
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گلی
floral
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گلی
квітковий
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گلی
bunga-bunga
تصویری از گلی
تصویر گلی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چگلی
تصویر چگلی
از مردم چگل. بردگان خوب روی را از چگل به ایران می آورده اند، لذا در نزد شاعران فارسی زبان به زیبایی و خوش اندامی معروف شده اند، برای مثال گاهی شراب خوری با شاهد چگلی / گاهی نشاط کنی با لعبت ختنی (امیرمعزی - ۶۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
منسوب به چگل از اهل چگل، زیبا روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگلی
تصویر چگلی
((چِ گِ))
زیباروی، منسوب به شهر چگل که زیبارویانش معروف بودند
فرهنگ فارسی معین