زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زرو، زلو، جلو، شلک، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دیوچه، دشتی، علق
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زَرو، زَلو، جَلو، شَلک، شَلوک، خِرِستِه، مَکِل، دیوَک، دیوچِه، دُشتی، عَلَق
گل سیاه تیره چسبنده. (آنندراج) (برهان). بمعنی شلک است. (فرهنگ جهانگیری). ظاهراً این کلمه بدین صورت بمعنی شلک با الف اطلاق باشد و از شعر ذیل رودکی به اشتباه افتاده اند. (یادداشت مؤلف) : چو پیش آرند کردارت به محشر فرومانی چو خر در جای شلکا. رودکی (از انجمن آرا). ، به زبان اهالی تنکابن، انجیر را گویند و انجیر بری در صحراها پیدا شود که آنرا دیوانجیر گویند و آن سمیت دارد و مهلک است. (انجمن آرا) (برهان)
گل سیاه تیره چسبنده. (آنندراج) (برهان). بمعنی شلک است. (فرهنگ جهانگیری). ظاهراً این کلمه بدین صورت بمعنی شلک با الف اطلاق باشد و از شعر ذیل رودکی به اشتباه افتاده اند. (یادداشت مؤلف) : چو پیش آرند کردارت به محشر فرومانی چو خر در جای شلکا. رودکی (از انجمن آرا). ، به زبان اهالی تنکابن، انجیر را گویند و انجیر بری در صحراها پیدا شود که آنرا دیوانجیر گویند و آن سمیت دارد و مهلک است. (انجمن آرا) (برهان)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 6000گزی شمال خاوری ساری و 4000گزی شمال راه شوسۀ ساری به بهشهر. هوای آن معتدل و دارای 405 تن سکنه است. آب آن ازچشمۀ بزرگ و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. از دو محل بالاو پائین تشکیل شده است معصوم زاده ای به نام امامزاده محمد درویش دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 6000گزی شمال خاوری ساری و 4000گزی شمال راه شوسۀ ساری به بهشهر. هوای آن معتدل و دارای 405 تن سکنه است. آب آن ازچشمۀ بزرگ و محصول آن برنج، غلات، پنبه و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. از دو محل بالاو پائین تشکیل شده است معصوم زاده ای به نام امامزاده محمد درویش دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 15000گزی جنوب باختری اهرم. هوای آن گرم و دارای 371 تن سکنه است. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 15000گزی جنوب باختری اهرم. هوای آن گرم و دارای 371 تن سکنه است. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
پرگنه و زمین و ملک و وطن. (غیاث اللغات). ملک و بوم و زمین. (برهان قاطع) (از آنندراج) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). ناحیت. الکه. در آذربایجان شوروی امروزه اولکه گویند بمعنی سرزمین و کشور، و واو را تلفظ نکنند
پرگنه و زمین و ملک و وطن. (غیاث اللغات). ملک و بوم و زمین. (برهان قاطع) (از آنندراج) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). ناحیت. الکه. در آذربایجان شوروی امروزه اولکه گویند بمعنی سرزمین و کشور، و واو را تلفظ نکنند
دهی است از دهستان حاجی آباد ایزدخواست بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 44000گزی جنوب داراب در دشت ایزدخواست. هوای آن گرم و دارای 52 تن سکنه است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، لبنیات، پشم و پوست است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن فرعی است. اهالی در حدود دشت ایزدخواست ییلاق و قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حاجی آباد ایزدخواست بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 44000گزی جنوب داراب در دشت ایزدخواست. هوای آن گرم و دارای 52 تن سکنه است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، لبنیات، پشم و پوست است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن فرعی است. اهالی در حدود دشت ایزدخواست ییلاق و قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
بنا و معمار. (آنندراج). طیان. (ملخص اللغات). راز. (فرهنگ اسدی نخجوانی). گل گر. دیوارگر. چینه کش. پاخیره زن. آنکه کار گل کند: تن خاکی است گل از گریۀ بسیار مرا آه اگر دست نگیرد بت گلکار مرا. سیفی (از آنندراج). چو مرگم رسد ساقیا روز ابر بده خشت خم را به گلکار قبر. ملاطغرا (از آنندراج)
بنا و معمار. (آنندراج). طیان. (ملخص اللغات). راز. (فرهنگ اسدی نخجوانی). گل گر. دیوارگر. چینه کش. پاخیره زن. آنکه کار گل کند: تن خاکی است گل از گریۀ بسیار مرا آه اگر دست نگیرد بت گلکار مرا. سیفی (از آنندراج). چو مرگم رسد ساقیا روز ابر بده خشت خم را به گلکار قبر. ملاطغرا (از آنندراج)