جدول جو
جدول جو

معنی گلوترکن - جستجوی لغت در جدول جو

گلوترکن
(چَ / چِ)
گلوترکننده از آشامیدنی یا میوه. میوۀ تازه که گلو را تر کند. ترکننده گلو. تازه و خنک کننده گلو مانند میوه و... (یادداشت مؤلف). رجوع به گلو تر کردن و گلوتر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گورکن
تصویر گورکن
کسی که پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است
در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلوتن
تصویر گلوتن
ذخیرۀ پروتئینی غلات که در صنایع غذایی و چسب سازی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ کُ نَ)
آب تره
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ تَ)
میوۀ تر و تازه، چون: خیار و هندوانه و انگور و خربزه و آلو و غیره... میوۀ تازه که مهمان و مسافر را پیش آرند. (مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 27 هزارگزی شمال ضیأآباد و 11 هزارگزی راه شوسه. در کوهستان واقع و سردسیر است. سکنۀ آن 160 تن و آب آن از چشمه است. غلات دیمی و مختصر بنشن و لبنیات دارد. و شغل اهالی زراعت وگله داری و قالی و گلیم و جاجیم و جوراب بافی است. ساکنان از طایفۀ چگینی هستند و تغییر مکان نمی کنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلو تر کن
تصویر گلو تر کن
انواع شربت و میوه های صیفی که برای تازه کردن گلو مصرف شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورکن
تصویر گورکن
حفار و آنکه گور می کند، دفن کننده مردگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورکن
تصویر گورکن
((کَ))
قبرکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گورکن
تصویر گورکن
پستاندار شبگرد نقب زن از تیره راسوسانان
فرهنگ فارسی معین
حفار، قبرکن، لاحد، لحدساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب گورکن، نشانه آن است که بعد از پنجه نرم کردن با مشکلات و سختیها به خوشبختی دست خواهید یافت.
فرهنگ جامع تعبیر خواب