- گلدسته
- مناره
معنی گلدسته - جستجوی لغت در جدول جو
- گلدسته
- دستۀ گل، منارۀ بلندی که مساجد برای اذان گفتن درست می کنند
- گلدسته
- چندین گل یکرنگ یا رنگارنگ که ساقه های آن بهم برندند، جای بلند که در مساجد برای دور رفتن بانگ موذنان سازند و آن در منار باشد نزدیک گنبد، منار مسجد
- گلدسته ((~. دَ تِ))
- دسته ای گل، مناره، مناره مساجد و معابد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
علاقمند
عاشق دلباخته، دارای تعلق، گرفتار ستمکش، رنجور
پریشان خاطر و غمناک
آق سقل
پیشوا، قائد، رئیس
گریه کرده، اشک ریخته
سرپرست و بزرگ تر یک دسته از مردم سرگروه، سرکرده
استوار کردن، محکم ساختن
فرانسوی یخچال
فرانسوی پیه زا دار اشکال دارویی نیمه جامدی که مورد استعمال خارجی دارند و حامل آنها گلیسره دامیدن یا گلیسرل است
نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
گریه کرده اشک ریخته
ملعون، نحص، نحس، نامبارک
خبیث، ملعون، پلید، ناپاک
پاره شده، بریده شده، گسیخته
پلید و ناپاک
کلاهی است گوشه دار پر پنبه که غالبا برای کودکان دوزند و گوشهای آنرا در زیر چانه ایشان بندند
جدا شده منقطع، دور شده قطع شده، پراکنده پریشانمقابل متراکمانبوه: آن آمدن ابر گسسته نگر از دور گویی زکلنگان پراکنده قطاریست. (فرخی)، رها شده، از بین رفته نابود شده، وامانده (از راه رفتن) کوفته، باز شده گشاده: تنش جای دیگر دگر جای سر گشاده سلیح و گسسته کمر، ویران کرده درهم ریخته
Ruptured
rompido
gebrochen
pęknięty
разорванный
розірваний
gescheurd