- گلخانه
- اطاقی که دیواره ها و سقف آن از شیشه (و اخیرا از نایلون) ساخته میشود و در داخل آن در فصل سرما انواع گل را پرورش دهند گرمخانه
معنی گلخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- گلخانه ((~. نِ))
- جایی برای پرورش گل به ویژه جای سرپوشیده ای با گرما و روشنایی مناسب و کمابیش ثابت
- گلخانه
- محل مخصوصی با سقف و دیوارهای شیشه ای که در زمستان برای نگه داری گل ها در خانه یا باغ درست می کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گولخن، تون، توشکان
مستراح، توالت
اتفاقی
ظرفیت
پیشخانه کریاس جلوخان
نابخردانه کم خردانه بطور بلاهت و بی تمیزی، شبیه و مانند بله
جایی که برای قضای حاجت تخصیص دهند: مستراح جایی مبرز مبال خلا ادبخانه
مرکز ومعبد بتها، بتکده
اکسی هموگلوبین
مطبخ، آشپزخانه، تنور
خانه تابستانی که از خس سازند
شرابخانه، میکده، میخانه
خاندان، طایفه
جایی که در آن پیلان را نگاهدای کنند: گوسفند از بیم آتش خود را در پیلخانه او گند... آتش درنی افتاد وقتت گرفت و پیلخانه در گرفت
تاولی که بر اثر عفونت حاد عمومی بدن در کنار لب یا در مخاط دهان پدید آید
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
میکده و شرابخانه
آبمهره، مهره افسون
مونث سلطان شاه زن
خوابگاه، حرمسرا، قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است
بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
محل عمومی برای می خوردن، میکده
محلی که گدایان را در آنجا نگهداری کنند
آسیاکده، جایگاه آسیا، محل آسیا، سرآسیا، آسیاخانه، آسکده
مانند گل، به رنگ گل، گونه یا رخسارۀ سرخ
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، ولغونه، لغونه، والگونه، بهرامن