جدول جو
جدول جو

معنی گلادیاتور - جستجوی لغت در جدول جو

گلادیاتور
در روم باستان، غلامان، بردگان یا محکومینی که در سیرک یا میدان عمومی و در مقابل امپراطور و سایر تماشاچیان با یکدیگر یا حیوانات درنده می جنگیدند
تصویری از گلادیاتور
تصویر گلادیاتور
فرهنگ فارسی عمید
گلادیاتور
به آرش شمشیر باز جنگی کسی که با انسان یا حیوانی درنده پیکار کند. توضیح در روم قدیم مرسوم بود که غلامان و بردگان زندانی در میدانهای عمومی با جانوران درنده ای که بوسیله مردم روم تربیت شده بودند مبارزه می کردند و این عمل در حالی انجام میگردید که امپراتور در لژ خود ناظر این صحنه بود. کسی که در بازیهای سیرک چه با یک انسان و چه با یک حیوان درنده پیکار می کند
فرهنگ لغت هوشیار
گلادیاتور
((گِ تُ))
در روم قدیم به بردگان و غلامانی می گفتند که می بایست در میدان های عمومی با یکدیگر یا با حیوانات درنده تا دم مرگ بجنگند
فرهنگ فارسی معین
گلادیاتور
Gladiator
تصویری از گلادیاتور
تصویر گلادیاتور
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گلادیاتور
gladiador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گلادیاتور
Gladiator
دیکشنری فارسی به آلمانی
گلادیاتور
gladiator
دیکشنری فارسی به لهستانی
گلادیاتور
гладиатор
دیکشنری فارسی به روسی
گلادیاتور
гладіатор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گلادیاتور
gladiador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گلادیاتور
gladiateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گلادیاتور
gladiatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گلادیاتور
gladiator
دیکشنری فارسی به هلندی
گلادیاتور
ग्लेडिएटर
دیکشنری فارسی به هندی
گلادیاتور
gladiator
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گلادیاتور
검투사
دیکشنری فارسی به کره ای
گلادیاتور
גלַדְיָטוֹר
دیکشنری فارسی به عبری
گلادیاتور
角斗士
دیکشنری فارسی به چینی
گلادیاتور
グラディエーター
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گلادیاتور
gladyatör
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گلادیاتور
mpiganaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گلادیاتور
นักสู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
گلادیاتور
গ্ল্যাডিয়েটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
گلادیاتور
گلادی ایٹر
دیکشنری فارسی به اردو
گلادیاتور
محاربٌ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رادیاتور
تصویر رادیاتور
مخزن آب در موتور که دارای لوله های عمودی و پره های متعدد است
فرهنگ لغت هوشیار
((تُ))
دستگاهی است که برای خنک کردن موتورهای احتراقی مورد استفاده قرار می گیرد
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای در موتور که گرمای آب خنک کنندۀ سلیندرها را می گیرد و پس از خنک کردن دوباره به اطراف سلیندرها می فرستد، وسیله ای که به کمک آب گرم، فضای ساختمان را گرم می کند
فرهنگ فارسی عمید