- گشودگی
- فراخی، گشادگی، وسعت، باز بودن
معنی گشودگی - جستجوی لغت در جدول جو
- گشودگی
- کیفیت گشوده گشایش
- گشودگی ((گُ دِ))
- گشایش
- گشودگی
- Openness
- گشودگی
- abertura
- گشودگی
- Offenheit
- گشودگی
- otwartość
- گشودگی
- открытость
- گشودگی
- відкритість
- گشودگی
- apertura
- گشودگی
- ouverture
- گشودگی
- apertura
- گشودگی
- openheid
- گشودگی
- खुलेपन
- گشودگی
- keterbukaan
- گشودگی
- פְּתוּחָה
- گشودگی
- ความเปิดกว้าง
- گشودگی
- উন্মুক্ততা
- گشودگی
- کشادگی
- گشودگی
- انفتاحٌ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لایق گشودن گشادنی
فراخی سعه مقابل تنگی، ساحت وسعت: هر گاه که فضا دل یعنی گشادگی دل فراخ باشد مردم جوانمرد باشد، پاکی خوشی: تا هوا را گشادگی و خوشی است تا زمین را فراخی و پهناست... . (فرخی)، فرح انبساط، فراخی نعمت خصب نعمت، انفصال فرجه مقابل پیوستگی اتصال: و مایه ها بطبع از هم گشادگی و گریز میجویند، غلظت
فراخی، وسعت
معافیت
اطمینان
عمل و فعل آلوده لوث آلایش، عادت به اعمال زشت انحطاط اخلاقی، گناه فسق فجور جرم، لکه شوخ وسخ، گه عذره، دین وام بدهکاری یاآلودگی آب. تیرگی آب
آرامش، آرامی، نرمی
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
پاکیزگی و صیقل یافتن
خواب آلودگی، آرمیدگی