جدول جو
جدول جو

معنی گشایش - جستجوی لغت در جدول جو

گشایش
رهایی، حل شدن، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور، فراخی، وسعت، کنایه از فتح، تسخیر
گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن
تصویری از گشایش
تصویر گشایش
فرهنگ فارسی عمید
گشایش
(گُ یِ)
فرج. فتوح. گشاد. گشودن. فتح: فرج، گشایش و دور کردن اندوه را. (منتهی الارب) :
هرکه نخواهد همی گشایش کارش
گو بشو و دست روزگار فروبند.
رودکی.
نخستین سخن کو گشایش کنم
جهان آفرین را ستایش کنم.
فردوسی.
، توضیح و تبیین:
چون گشایشهای دینی را ز لفظش بشنوی
سخره زآن پس بر گشایشهای افلاطون کنی.
ناصرخسرو.
قصه چه کنم درازبس باشد
چون نیست گشایشی ز گفتارم.
مسعودسعد.
هیچ کس سر این ندانست. عبدالمسیح گفت: گشایش این سخن از حال من خیزد. (مجمل التواریخ و القصص). دوم باعث آن بود که از من یادگاری ماند، هرکه بخواهد از آنجا گشایشی بیابد مرا به دعای خیر یاد کند... (تذکره الاولیاء عطار).
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف.
حافظ.
از آستان پیر مغان سر چرا کشم
دولت در این سرا و گشایش در این در است.
حافظ.
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت.
حافظ.
باشد که گشایشی پدید آید. (انیس الطالبین نسخۀ خطی مؤلف ص 118).
هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
بستگیها را گشایش از در دلها طلب.
صائب.
، فتح: آغاز گشایش پارس به اول اسلام چنان بود که... (فارسنامۀ ابن البلخی ص 113). و همت وی همه ساله مصروف بودی به گشایش جهان تا همه جهان را بگرفت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 72)
لغت نامه دهخدا
گشایش
(گُ یِ)
دهی است از دهستان از سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 3هزارگزی جنوب خاوری مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و دارای 262 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه مردق و چشمه است. محصول آن غلات، چغندر، کرچک، بادام، توتون، نخود و زردآلوو شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
گشایش
(گُ یِ)
مولانا... از جملۀ ملایانی است که در سال 842 هجری قمری به اورامان سفر کرد تا مردم آنجا را قرآن تعلیم دهد. این ملا چشمانی ضعیف داشت. (از تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 122)
لغت نامه دهخدا
گشایش
گشودن، فتوح، فرج
تصویری از گشایش
تصویر گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
گشایش
((گُ یِ))
گشودن، فتح
تصویری از گشایش
تصویر گشایش
فرهنگ فارسی معین
گشایش
افتتاح، ایجاد، فتح
تصویری از گشایش
تصویر گشایش
فرهنگ واژه فارسی سره
گشایش
افتتاح، باز، سعه، فرج، تسخیر، فتح، حل
متضاد: انسداد
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گزایش
تصویر گزایش
آزار و گزند رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
قصد، آهنگ، تمایل، میل و رغبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشایش
تصویر حشایش
حشیش ها، گیاههای خشک، جمع واژۀ حشیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
میل و خواهش، میل و رغبت
فرهنگ لغت هوشیار
گزش رساندن آزار رسانیدن: نه خلطی که جانرا گزایش کند ونی آنکه خونرا فزایش کند (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشایش
تصویر کشایش
گشایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
((گِ یِ))
میل و رغبت، قصد، اراده، آهنگ، سرپیچی، نافرمانی، سنجش، توزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمایش
تصویر گمایش
انتصاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
تمایل، ایمان، تمایل، تخصص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Predisposition, Proneness, Propensity, Tendency
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
prédisposition, propension, tendance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predisposição, propensão, tendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
kecenderungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
yatkınlık, eğilim
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
素因 , 傾向
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
倾向 , 趋势
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
נטייה , נְטִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
소질 , 경향
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
aanleg, neiging, tendens
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
प्रवृत्ति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Veranlagung, Neigung, Tendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predisposizione, inclinazione, tendenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predisposición, propensión, tendencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
схильність , схильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
предрасположенность , склонность , тенденция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predyspozycja, skłonność, tendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
mwelekeo
دیکشنری فارسی به سواحیلی