رهایی، حل شدن، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور، فراخی، وسعت، کنایه از فتح، تسخیر گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردنرهایی، حل شدن، در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور، فراخی، وسعت، کنایه از فتح، تسخیر گشایش یافتن: وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن
گزش رساندن آزار رسانیدن: نه خلطی که جانرا گزایش کند ونی آنکه خونرا فزایش کند (نظامی)گزش رساندن آزار رسانیدن: نه خلطی که جانرا گزایش کند ونی آنکه خونرا فزایش کند (نظامی)